یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

کار درست !!

 

این روزها همه ی ما درگیر انواعی از بحث ها هستیم و همه ی آنها بنوعی به بیرون از خودمان و شخصیتی که داریم هدایت می شود !! تاثیرات محیطی و اجتماعی بر روی شخصیت ها و فعالیت ها بحث غیرقابل انکاری می باشد ولی اینکه ما چقدر خود رادر مقابل آنها عاجز می بینیم ، مشکل واقعی مردم ماست !!

  

 

دیروز بهانه ای درست کردم تا یکی دو ساعتی همراه برادرزاده باشم !! بعد از گرفتن لیسانس ، این روزها آخرین مرخصی های پایان سربازی اش را می گذراند و انشاءلله از اسفند ماه وارد قسمت اصلی زندگی اش خواهد شد ...


ما همیشه دوست داریم دیگران ما را راهنمائی کنند و به ما کمک کنند ولی باید راه استفاده از راهنمائی ها را بلد باشیم و همچنین بلد بشویم که چگونه و از چه کسانی راهنمایی بخواهیم !! این مورد شامل کمک گرفتن ها و اشخاصی که از آنها کمک می گیریم، نیز می شود !! البته راحت ترین راه این است که از کمک های بی دردسر استفاده کنیم که شامل سربار خانواده بودن و تحت فشار گذاشتن پدر است !! و فکر می کنیم که بهترین راهنمایی ها در اینترنت و بصورت دفالت در دسترس هستند !! در حالیکه کمابیش می دانیم که " اوجوزلی اتین شورباسی چیخماز !! " ( از گوشت بی کیفیت و ارزان ، آبگوشت خوب درست نمی شود !! )


شاید بزرگترین خدمتی که آموزش و پرورش در طول سالیانی که اختیار آموزش کودکان را در اختیار دارد این باشد که به آنها یاد بدهد چگونه وارد جامعه بشوند و چگونه وارد ارتباطات بشوند و ... در حالیکه این امر هیچگاه تحقق نیافته و سیستم آموزش و پرورش همیشه در حال ساختن افرادی ست که در چهارچوب سیاست های کلان و پر اشتباه دولت ها باشد !! این مورد در قبل از انقلاب هم قابل مشاهده بود و متاسفانه امروزه هم همان راه با ظاهری متفاوت در حال طی شدن است و برای همین لازم می شود تا افراد جوان در بدو ورود به جامعه و محیط های کاری و انتخاب هایی که پیش رو دارند (!) یک دوره تخصصی و فشرده و غالبا سنگین را بگذرانند که غالبا منجر به جبهه گیری های غلط شان می شود و برای همین باید افرادی خاص با روشهایی خاص راه ورود به بحث با آنها را باز کرده و سازه های غلط آموزش و پرورش را فرو ریخته و با همان مصالح آشنا دوباره اصلاحات فکری برایشان انجام بدهند !! و افراد سودجو و افکار مختلف همیشه در این بزنگاه هستند تا از این شکارهای آماده استفاده کنند و لازم نیست فکر کنیم که این افراد سودجو همیشه از خارج  جامعه می آیند ، افکار غلط و سودجویی های غلط در متن جامعه ی ما در ارتباطات دور و نزدیک ما فراوان می باشند ...

 

خلاصه اینکه فرصت مناسبی بود و یک بسته ی چاپی که خیلی هم ضروری بود از چاپخانه برداشته و باهم به مقصد مشتری که خارج از شهر بود بردیم و طول مسیر کلی حرف زدیم !! خیلی ها دوست دارند به هدف ها اشاره کنند و فکر می کنند که پرداختن به ریزه کاری ها ، نوعی روده درازی و خسته کننده هستند (!) ولی برای روشن تر ساختن موضع ها و اهداف لازم است که به اندازه ی کافی به آنها پرداخته شود و الا شنونده در دام معنای ظاهری کلمات گیج  می ماند !! حرفهای زیادی بین ما رد و بدل شد و با انواعی از مثال ها و خ طو نشان ها سع یم یکردم تا خسته نشود ...

 

یک جایی هم اشاره کردم که ما چیزهای زیادی داریم ولی فکر می کنیم برای شروع باید امکانات خاصی داشته باشیم و اشاره کردم که لب تاپی که دارد (!) قیمت اش چقدر است و او هم گفت که شاید بالای ده میلیون باشد !! و راههای استفاده از آن بعنوان یک سرمایه موجود را مطرح کردم و در همین صحبت ها بودیم که به در کارخانه رسیدیم و پسر جواین مشغول جدا کردن گونی های خریداری شده ی دست دوم برای بردن به داخل کارگاه بود که در کارخانه های ساخت ایزوگام استفاده می شود !! یک گوشی نسبتا خوب در دست اش بود و گوشی به گوش در حال حرف زدن بود !! صبر کردم تا از کنار ما رد شد و برگشت تا دوباره گونی ببرد و از او عکسی گرفتم !!

 

 

در راه بازگشت عکس را نشان دادم و گفتم : " این فرد که از دور بسیار هم بدبخت دیده می شود و شاید برخی برایش دل بسوزانند ، امکاناتی دارد که می تواند از انها بعنوان سرمایه استفاده بکند ولی نه راهنمایی مناسبی شده است و نه کمک خوبی به او رسیده است !! با یک گوشی چند میلیون در حال تفریح است ، در حالیکه به ارزانترین قیمت دارد برای دیگران برده وار کار می کند !! "


 و یاد مطلبی افتادم از وبلاگ یک دوست  ؛ و دوباره در مورد آن کمی توضیح دادم : " هر که گریزد ز خراجات شاه    /  بارکش غول بیابان شود "

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد