دیشلیق ( دندونی ! )

و دیروز در حال تهیه دیشلیق ( دندونی ! ) برای نوراخانیم بودیم ... البته همه ی کارهای ما یک عالمه پیش اتفاق و پس اتفاق دارد و کلی خاطره بجا می گذارد ؛ حتی خرید وسایل دیشلیق هم برای خودش یک عالمه تعریف داشت !!

یک لیست سرپائی تهیه کردیم و شد یک عالمه !! دیروز عصر همه را دادیم و رفت و تازه نصف لیست مان مانده بود !! اختلاس هم همین گونه است !؟!؟ دولت به بانک ها دستور می دهد برای کارخانه ها وام بدهند ؛ مثلا 100میلیارد و بانک ها 150 میلیارد وام می دهند وتازه می بینند همه ی کارخانه ها توی نوبت هستند !! و چند سال بعد توی تعریف و توصیف ها آدم می شنود که خاله ی همسایه  از دیشلیق بچه خورده است و به عمه ی بزرگ هنوز نرسیده است !! دیروز حدود 5 ساعت در کار رساندن آنها به دست خلق بودیم و شهر را سر و ته کردیم !! و امروز دوباره رفتم و وسایل گرفتم برای نوبت دوم ... فکر می کنم در نوبت سوم به دست اولویت های اول هم برسد !!