من می بینم ، پس هستم !!

این روزها ؛ بهتر بگوشم شبها (!) یکی از روش های خواباندن نورا خانیم ماشین گردی شده است !! البته روش سنتی من بیشتر کارآیی دارد ولی بانو روش های مدرن را دوستتر دارد ... ناگفته رد نشوم که این روزها در ماشین می خوابد و پیاده شدنی بیدار می شود !!

 

توی مسیر اطراف محل خانه ی خودمان بودیم که نورپردازی ساختمانی که بزودی هتلی خواهد شد توجهم را جلب کرد ... به بانو گفتم که مقابل آنجا نگه دارد و بعد نورا خانیم که بغلم خوابیده بود را به او دادم و پیاده شده و با موبایلم چند تا عکس گرفتم و راه افتادیم ... در خانه یکی از آنها را کات کرده و توی انیستاگرامم گذاشتم ...

دوستان آمدند و دیدند و یکی از فامیل ها که خانم مهندس تشریف دارند آمدند و زیر عکس نوشتند " فاجعه های معماری; جایی که تجمل، خودنمایی می کند. " و اتفاقا نوه ی دائی اش هم آمد و نوشت : " خانم مهندس ایرادش چی می باشد !؟ "

ما آدمها اختلاف سلیقه ها و اختلاف فکرهای بزرگ و عمیقی باهم داریم که هر کدام می تواند باندازه ی کافی بین ما فاصله بیاندازد ولی انسان های تنها به درد آدم بزرگا نمی خورند !! آنها برای اینکه بتوانند با کمترین هزینه و انرژی بر انسان ها مسلط بشوند و از آنها انواع سود و بهره را ببرندبوسیله ی انواعی از راهکارها از آنها هرم می سازند !! دقیقا مانند همین هرم های غیرقانونی که گهگاه مد شده و تحت پیگرد قرار می گیرند !! ( مثلا گلدکوئیست !! ) آدمها وقتی توی هرم قرار می گیرند هم فضای هرم بر آنها سایه می اندازد و هم دیگران را در کنا رخود دیده و فکر می کنند که اکثریت بودنشان دلیل درستی راهشان است !! هم راحت سواری می دهند !! و هم از همین بدبختی خود سرسختانه دفاع می کنند !! متعصب ترین افراد در بین انسان ها ، بدبخت ترین در هرم شخصیتی و فکری خودش می باشد !! هیچ روش و فکر و شخصیت بزرگی نیاز ندارد که آدمها را توی هرم قرار بدهد بلکه سودجوهایی که این وسط قرار دارند با ساختن هرم های مختلف مردم را توی آنها هدایت کرده و منافع خود را جستجو می کنند و به مردمی در داخل هرم های مختلف قرار گرفته اند ، روش ها و افکار و شخصیت های بزرگ را نشان می دهند تا متوجه دیوارها و زنجیرهای هرم نشوند !!!

یکی دو روزی گذشت و این عکس هنوز فعال بود ... یکی دو تا از صفحه های هوادار جمع کن آن را به صفحه ی خود برده و منتشر کردند (!) البته لطف داشتند و نام مرا نوشتند !!! عکسی که در صفحه ی خودم 90 فقره بیننده داشت در صفحه ی آنها بیش از 3000 لایک دریافت کرده بود (!؟) آنها می توانستند بیایند و در صفحه ی من لایک مرقوم بکنند ولی من عضو هرم فکری آنها نبودم و برای همین در هرم خودشان لایک منظور کرده بودند !!! بعد از طرف خود سازنده ی ساختمان (!) عکس من در صفحه ی سایت شان قرار گرفت (!) البته لطف داشتند و نام را نوشتند !!! جناب معمار باشی هم آمد و در صفحه ی من لایک زد و بعد رفتم در صفحه اش دیدم که عکس مرا نیز درج نموده است (!) البته لطف داشت و نام مرا هم نوشته بود !!! حیرتم از این بود که چرا وقتی طرحی بدین گرانقیمتی اجرا می شود ، از هر لحظه اش عکسی توسط مجری ها و طراحان گرفته نشده بود !؟!؟

 ساختمان از پائین و بالا و با تماشای همه ی جوانب اش بیشتر یک مسافرخانه ی بزرگ است تا هتل !! ولی وقتی نام هتل تبریزپالاس  انتخاب شده باشد ، خیلی از ایراداتش توسط هواداران هرمی اش ندیده گرفته می شوند !!!

 وقتی زیبائی به نما باشد (!) این بهترین زاویه دید خواهد بود ...

* و در ادامه جواب خانم مهندس :

بله، دقیقا مشکل جایی هست که اصول تحت لوای زر و زیور و نوعا عوامفریبی ها پنهان می شوند; زلزله ی دیشب مصداقی از این امر است، کسی جرأت ایستادن زیر نمای چنین ساختمانی نداره،اتصالات نادرست نماهای رومی و تحمیل وزن بسیار سنگین آنها به نما و سازه، عدم تطابق آنها با شرایط اقلیمی شهر و استان، همچنین عدم تطابق الگوهای معماری بنا با الگوهای معماری تبریز و ایران، و ... از جمله ایرادات پرواضح چنین بناهایی هست.
نمود دیگر این امر زیبا نمایاندن چنین نماهایی با نورپردازی شبانه و عناصر عاریتی هست; این در حالیست که معماری قدیم ما فارغ از عناصر عاریتی، با مخاطب ارتباط برقرار می کرد. کدام یک از آثار فاخر معماری ایران را می شناسید که با نورپردازی معنا شوند مگر اینکه کلا نورپردازی بخشی از عناصر نما باشد که آن هم داستان خود دارد و شامل حال چنین نماهایی نیست; معماری ایران چه در پرجلوه ترین مظاهرش چون ارگ علیشاه، گنبد سلطانیه، مسجد جامع یزد و ... و یا در سایر موارد چون خانه های تاریخی، مسجد کبود ، بازار تاریخی تبریز حامل پیام خود بوده و فارغ از تزویر به استقبال مخاطب می رود; هکذا مسجد شیخ لطف الله که به جرأت در به هم پیوندی مضامین عرفانی نور و رنگ، اثر یگانه ی معماری ایران است نیز از تظاهر و خودنمایی مبراست. معماری امروز، مضمون عرفانی نور را نیز به استهزا گرفته درست مثل ترانه ها و ادبیات عصر حاضر و ...