یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

نورائیات ...

 

دوستی تعریف می کرد که پدرم برای اینکه من ماشین را برندارم ، همیشه ماشین را با باک خالی به خانه می رساند !! و برای نوبت بعد از عمویم که همسایه مان بود کمی بنزین می گرفت و می ریخت توی ماشین و می رفت سراغ کارهایش و بیرون بنزین می زد و همیشه کاری می کرد که بنزین باندازه ی چند صد متر بیشتر در باک نماند !!

   

دیروز در تلویزیون یک کارشناس کیلوئی داشت از تبدیل " تحریم " به " فرصت " حرف می زد و من دقیقا داشتم به حرفها و خاطرات دوستم فکر می کردمکه تحریم های پدرش از او یک کارشناس فرصت سازی ساخته بود !! البته در نهایت اینهمه خلاقیت و فرصت سازی ها ثمرش را داد و او و پدرش را به خاک سیاه نشاند !! همان جناب کارشناس داشت از کشورهایی مانند ژاپن و آلمان و کره جنوبی مثال می آورد و من توی دلم حرص می خوردم که چرا راهی که تلویزیون ملی برای جذب مخاطب انتخاب کرده است نه تنها شبیه بلکه پیشروتر از شبکه های خصوصی است که برای کلاه گذاشتن و فریب مردم برنامه سازی می کنند !!!

 

یکی دو روز است که نوراخانیم هم کار یم یکند در ردیف کارهای پدر دوستم (!!!) یعنی آنقدر نمی خوابد و شلوغی و بازی می کند که نه تنها انرژی خودش بلکه انرژی ما را هم صفر می کند و وقت می خوابد مطمئن هست که تا سه دقیقه ی دیگر ما هر کجا باشیم بیهوش خواهیم افتاد !!!

 

نیمه های شب بود که پیامی آمد ... صدایش را شنیدم و حال بلند شدن نداشتم ... هرچند بدانم چیز مهمی نخواهد بود ولی عادت دارم که پیامی را نخوانده و ندیده نگذارم و این ازعادات بدی ست که از هلال احمر در سر دارم !! صبح که برای سرکشی به نورا بیدار شده بودم دیدم بالدیز خانیم ( خواهربانو) پیام داده است که عموی بزرگشان فوت کرده است و خبر داده بود که صبح روز تعطیل یهوئی از خانه بیرون نزنیم !! هرچند می دانست که تا ما اقدام به ددر بکینم ساعت به 10 - 11 می رسد !!

 

صبح بیدار شدیم و برخلاف روزهای قبلی که نورا حوالی ساعت 7/30 و 8 بیدار شده و سرو صدا کرده و ما رابیدار می کند !! تخت خوابیده بود و بیدار نمی شد و حتی به سر و صداهایی که برا ی بیدار کردنش درمی آوردیم  هم  توجه نمی کرد !! خلاصه دست به ماساژ و قلقلک شدیم تا بیدار شد و آماده کردیم تا ببریم به خانه برادرم و او را امانت بگذاریم و بعد برویم سر خاک و ...

 

===

 

وقتی هنوز در خانه بودیم سری به وبلاگ خرمالو ییاد زدیم که این روزها نامش خوش نشین شده است !! یک سایتی معرفی کرده بود برای تست شخصیت و من و بانو هم آن را پر کردیم ... جواب هایش حداقل برای یکی دو ساعت موجبات تفریح و دلخوشی شده بود !!

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد