روزهای پر سوژه (2)

این روزها خیلی ها دارند در مورد سریال ستایش حرف می زنند !! مثلا همین چند روز پیش یکی از من پرسید فردوس را می بینم !؟ من با تعجب پرسیدم : " کی باشند ؟ " با تعجب بیشتر گفت : " حشمت فردوس !! " یادم افتاد که در سریال ستایش یک همچی کاراکتری هست و گفتم : " نه ... " با تعجب خیلی فزونتری گفت : " باور نمی کنم !"

مطمئنا کل این سریال اصلا مهم نیست و موضوعاتی که دنبال می کند ... من یکی دو قسمت اش را دیده ام و دقیقا مثل این است که دارد صفحه حوادث روزنامه را پشت سر هم برایتان نقش بازی می کند و شما بجای خواندن داری تماشا می کنید !! و یکسری دیالوگ های مصنوعی که از جملات ریخته شده در اینترنت درست شده است و وقتی دارید به حرفهای فردوس گوش می دهید انگار دارید با انگشت صفحه ی اینستاگرامتان را بالا می برید و یک دیالوگ ماندگار که نشان بدهد نویسنده ی قابلی پشت این سریال می باشد ندارد ... در یک کلام شاید معادل همان چیزی باشد که زمان قدیم به آن فیلمفارسی می گفتند ...

بنظر شما واقعا این سریال چه حرفی برای گفتن دارد !؟

ولی همین اندازه مخاطب جمع کردن هم نشانه ی بدی می تواند باشد !!!

===

موضوع دیگر دستگیری رئیس شبکه آمدنیوز بود که اتفاقا یک ماه پیش در موردش حرف می زدند و من هم آنجا بودم و یکی اشاره آمده بود که اگر بخواهند می توانند این افراد را  بگیرند و یکی هم دو پا در یک کفش کرده بود که نمی شود و آنها شدیدا حمایت می شوند و از این حرفها ...

من هم نظر داده بودم که با این همه بستگان دور و نزدیکی که در ایران دارند ، فشار آوردن به آنها کار سختی نیست و اینکه این افراد برای دیدار با فامیل دور و نزدیک (!)در مناطقی از جهان قرار می گذارند و می شود آنها را در یک جای دیگر به تور انداخت و البته دور از ذهن هم نیست که در برخی معاملات سیاسی که بین کشورها اتفاق می افتد (!) این قبیل طعمه ها براحتی قربانی می شوند !! 

حتی حرفی هم از مسیح علینژاد بود و اینکه اگر بخواهند او را هم به ایران می آورند ولی فعلا از دور دارد دانه پخش می کند و یک عده درداخل در تله می افتند و فعلا کارآیی دارد (!) اگر تاریخ اش تمام بشود او هم بین بودن و نبودن (!) معلق می ماند ...