یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

روزهای پر سوژه (1)

 

یکی از خبرهای مهم این روزها باخت تیم ملی ایران به بحرین بود ، تیمی که همه از شایستگی هایش حرف می زنند و بازیکنانش برای خود سری هستند و سرداری هستند(!) ولی این شایستگی ها در مقابل تیم هایی مانند کامبوج بیشتر به چشم می آید ...

  

ایرانی ها یک ترس تاریخی از اعراب دارند که ریشه در اعماق جانشان دارد و با آویزان کردن گردنبند فروهر (!) و گذاشتن مجسمه کوروش و منشور کوروش در قفسه کتابخانه (!) و لاف زدن های بی اساس تاریخی نمی شود از پس آن ترس برآمد !؟!؟ شاید بهتر باشد ایرانی جماعت دست از دامن کوروش بردارد و برود در دامن هرمز و خسرو پرویز و ... چنگ بزنند (!)

 

دقیقا از زمان قرعه کشی که یکی دو تیم عربی در گروه پیدا می شوند ، سایه ی باخت بر سر ملی مان سایه می افکند و وجود یکی دو تیم درپیتی هم نمی تواند برای ما تسلی بخش باشد !! در این میان مربیان بزرگی هم می آیند و می روند و ما چاره کار را در حضور آنها جستجو می کنیم ... شاید بزرگترین هنر کی روش این بود که به تجربه این مورد را یافته بود و شاید هم یکی در فدراسیون به او تقلب رسانده بود و او بیشتر بصورت روانی با تیم کار می کرد و برای همین می توانست نتیجه بگیرد ؛ نتایجی که جالب نبود ولی مثبت بود ...

 

بازی با تیم های درجه چندمی آسیا هرچند برای ما امتیازاتی می آورد که در سایه ی آن می توانیم برای خودمان توهم بهتر بودن کسب بکنیم ولی شاید بهتر بود تیم دوم ایران ( ذخیره ها !! ) در مقابل کامبوج بازی می کرد و یک برد با چند گل کمتر بدست می آورد ... در آنصورت مقابل بحرین که بیشتر روی اعصاب سوار بود تا بازی ، بهتر بازی می کردند و نتیجه می گرفتند !! حتی اگر با یک تک مهاجم کار می کردند و سردارآزمون را فقط در خط حمله داشتند باز بهتر نتیجه می گرفتند !! نهایت هدف گذاری برای نتیجه ی بازی با کشورهای عربی در تیم ملی ما همان تساوی و یا یک گل می باشد و همیشه با همین نتیجه و با یک گل بالا یا پائین بازی را تمام می کنند ...

 

حالا ما مانده ایم و بازی های رودررو که باید ببرد و باز به انتظار بنشیند که دیگران هم خوب ببازند !! مثلا بحرین به عراق و حتی کامبوج ببازد (!) و حالا به جای اینکه روسای ورزشی بیایند و از باخت حرف بزنند و کارشناسی بکنند و چاره ای بیاندیشند (!) حواس بالادستی ها به این است که موقع خواندن سرود ، عده ای تماشاچی که ما هم از آنها کم نداریم (!!!) بی احترامی کرده اند... در کشوری که از نظر مناسبات سیاسی چندین سال است شاخ در شاخیم (!) مخالفان شان را تمجید می کنیم (!!) سیاست بالادستی شان را تحقیر می کنیم (!!!) دنبال عزت و احترام بودن نشانه ی خودفریبی است و کاری ست که باید سیاسیون پیگیرش باشند نه ورزشی ها ... در داخل کشور ما تیم های داخلی برای دهن کجی به همدیگر پرچم کشور ژاپن را به میدان بردند آن وقت از دیگران که دوست نیستند ، انتظارات بیجا دارند !!

 

و امممما یکی دو نتیجه گیری از نوع دادویی :


اول اینکه برای رفع توهمان فردی و جمعی بهتر است یک اساسنامه و چهارچوب کلامی و رفتاری برای ورزشکارن و مجری ها و کارشناسان نوشته شود (!) و از هندوانه زیر بغل این و آن گذاشتن پرهیز شود ... اسطوره ها را چند نفر جمع نمی شوند تا بسازند (!) اسطوره ها افراد خودساخته ای هستند که برایرسیدن به آن مرتبه ها (!) کلی زحمت کشیده اند !!! یکی مثل پله یا مسی یا رونالدو و انواعی از رونالدوهای برزیلی ساخته و پرداخته مجری ها و کارشناسان نبوده اند (!) برای رسیدن به جایگاهی که داشتند زحمت کشیده بودند ...


دوم اینکه باید روی هر کدام از بازیکنان کار روانشناسانه بشود !! برخی باید با احترام کنار گداشته شوند؛ مثلا دژاگه و ... و در انتخاب برخی دقت شود مثلا همین بیرانوندی که تقی به توقی نخورده شده است علی بیرو (!) ... این فرد در چند ماه گذشته نشان داده که اعصاب درستی ندارد !! در قضیه ی انتقال به کشور اروپائی رودست خورده است و تازه فهمیده که چیزی مثل یک کالای تجاری است و پرورش اش داده اند برای فروش (!) و لیگ ایران را هم بد شروع کرده است !! چرا باید مقابل تیم هایی که ما نیاز به آرامش روانی داریم باید به بازی گرفته می شد !؟!؟


سوم و مهمتر اینکه تا چند سل آینده که اوضاع فرهنگی داخل ایران سرو سامان بگیرد (!) بهتر است بازی های بین المللی ما کم بشود و در همان یکی دو بازی مقدماتی خلاصه بشود ... ورزشگاههای ما بخاطر معذوریات بین المللی یکی دو بار روی تماشاچی خانم ببیند بهتر است (!) کمی روی خودمان کار بکنیم و بعد ببینیم چکار می توانیم بکنیم !؟!؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد