یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

دردِ طویل !!

 

زمانی که ما بچه بودیم توی کتاب هایمان داستان های وطنی زیاد بود !! شعرها و داستان هایی که از تولیدات خود فرهنگ مان بود و  اگر داستان آرش می خواندیم که بعدا حذف شد تا بچه ها نخوانند ، در برخی صحنه ها بازتاب بدبختی و درماندگی ملت همیشه در صحنه را می شد به عیان دید ، درست مثل حالا !!!

  

 

یک جائی از شعر که مردم نگران هستند و درمانده و گرفتار (!) یک دستوری را جارچی ها جار می زنند که مرزها را پرتاب تیری معلوم خواهد کرد !!! و مردم در گوش هم زمزمه می کنند که عجب داستان تلخی ؛ " آخرین فرمان آخرین تحقیر /  مرز را پرواز تیری می دهد سامان /  گر به نزدیکی فرود اید /  خانه هامان تنگ  /   آرزومان کور /   ور بپرد دور /  تا کجا ؟ تا چند ؟ "  آدم بیاد می آورد که مسئول بانک مرکزی را بخاطر بی لیاقتی و احیانا دست داشتن در یک رانت بزرگتر عوض می کنند و یکی را جایش می گذارند که همپیاله ی قبلی بود و قول می دهد که بازار ارز را سر و سامان می بخشد و مردم توی گوش هم می گویند این سرو سامان تا کجا و تا چند !؟!؟ مثلا دلار می خواهد تا کجا پائین بیاید !؟ همان سقف 3300 که زمان احمدی نژاد مثلا نادان (!) رسیده بود برای مردم امروز که به تدبیر روحانی و کلیدش دلبسته بودند تبدیل به یک رویا شده است !!! یا مثلا جائی آرش قدم پیش می گذارد و می گوید : " منم آرش   /  سپاهی مرد آزاده !!  / به تنها تیر ترکش آزمون تلختان را اینک آماده !! " آدم یاد بیلبوردهای تبلیغاتی می افتد و قیافه های متعهد و شعارهای کاربلدی که خود را منجی نشان می دهند و با نشان دادن تنها کلیدشان می گویند که تمام قفل ها را باز خواهند کرد !!! و صد البته وقتی بعد از پرتاب تیر ، سوارانی که روز و شب بدنبال تیر می رفتند و آن را " نشسته بر تناور ساق گردوئی فرو دیدند !! " گزارش درستی آوردند (!) چه آنها که از طرف دشمن بودند و چه آنها که دوست بودند و هر دو طرف بر تعهد رسانه ای خود پایبند بودند (!؟) ولی امروزه باندازه ی صداقتی که در دولتمداران می باشد (!) در رسانه مداران صداقت وجود ندارد (!) و همه ی آدرس هایی که می دهند غلط می باشد و معلوم نیست از این موج سواری ها چه کسانی نفع می برند !!؟؟

 

یک زمانی ما شعر می خواندیم و چه قدر بدمان می آمد از نامردی دوستان و عبارت " از ماست که بر ماست ! " ورد زبان ها بود ولی امروزه علاوه بر آن بر این باور هم استوارتر شده ایم که هر چه که از ما نیست هم بر ماست !! خیلی ها که از درون ناامید شده اند ، دل به درمان های بیرونی بسته اند غافل از اینکه ما در روال فرهنگی خود درمانده ایم و نسخه های غریبه اصلا به درد ما نمی خورد و چه بسا این نسخه ها هم راهی می شوند برای بدبخت تر کردن ما !!!

 

مثلا همین بحث بیمه (!) ظاهرا یک موضوع خیلی جالبی می باشد و یکی از نشانه های واقعی تمدن محسوب می شود !! ( البته اگر کسی پیدا نشود که روی دیوار نوشته های چند هزار سال پیش ، چند میخ کج و کوله ای پیدا کرده و بیمه را هم به کوروش نسبت بدهد !! ) ولی در کشور ما یک بنگاه مالی بسیار مطمئن برای دزدی آبرومندانه می باشد !! در میان انواعی از سازمان ها ، بیمه و بانک باید خود را تا خرخره مدیون مردم بدانند (!؟) چرا که در سایه پول همین مردم است که آنها رنگ و لعابی دارند و باید در مقابل ارباب رجوع تا کمر خم بشوند (!!) ولی متاسفانه در مقابل هیچ سازمانی باندازه ی بانک و بیمه (!) مردم ما کمرشکن نشده اند و این روزها تاثیر منفی این دو سازمان بر زندگی مردم و آرامش بر باد رفته شان بیش از هر زمانی محسوس است !!

 

امروز سری به بیمه پارسیان زدم تا چند فقره نسخه بدهم !! بیمه ی ما آینده ساز تشریف دارد و سازمان متبوع ما برای پوشش دادن مسایل درمان ما را به بیمه پارسیان پاس داده است !! یک بنگاه مالی بسیار شیک و تمیز با نیروهای جوان و ظاهرا خیلی خوش اخلاق که دارند دستورالعملی که یک عده آدم بی احساس و بی اخلاق و واقعا کثیف الفکر تدوین کرده اند را پیش می برند !! نوع برخوردها خوب است ولی برای هیچ دردی دوا محسوب نمی شود !! سوءاستفاده از اخلاق و برخورد خوب در جائی که مردم را سر می دوانند بدترین نوع کلاهبرداری می باشد ... نسخه ها را دادم و کمی کمک کردم تا مردی که از شدت خشم به مرحله ی انجار رسیده بود کمی فروکش بکند !! بیچاره حق داشت که انتظار بجا داشته باشد ولی نمی دانست که آنجا را برای سرکیسه کردن خلق باز کرده بودند نه پوشش بیمه ای و بحث های حمایتی و ...

 

از قرار معلوم از ابتدای سال جدید دوباره یکخواب جدید دیده اند و از حالا از بیمه گذارها می خواهند تا بروند و در پیشخوان الکترونیکی بیمه آینده ساز فرم پر کنند و مدارک شان را ارسال بکنند !! مدارکی که سالهاست پیش خودشان دارند و چرا مردم را این گونه مشغول می دارند را خدا می داند !! یعنی ملت همیشه در صحنه ی ایران باندازه ی یک سالن از خودشان در طول زندگی کپی مدارک گرفته و به همه می دهند و هر کدام باندازه ی صد درخت کاغذ بالای این فتوکپی ها هدر داده اند و آن وقت دولت خدمتگزار بابت اینکه مردم تشویق شوند و در جایگاه عابر بانک ، قبض رسید دریافت نکنند عکس حفاظت از درخت گذاشته است !!!

 

چیزی که می خواستم بنویسم یادم رفت ... وقفه در کار وبلاگ نویسی همین است دیگر !!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد