خاطراتِ زیر خاکستر ...

حوالی ظهر بود که سری به بازار زدم و باز از آن خیابان دلارفروش ها گذشتم ... این بار خیلی هم شلوغ بود ولی قیافه ها نشان نمی داد که اتفاق آنهاپسندی رخ داده باشد !! جسته و گریخته می شد فحش و نفرین هایی که نثار دولت می کردند را شنید !! بهرحال وارد یک بازی شده اند که فقط طرف بُردَش به نفع آنهاست و نوسانات این چند روز اعصابی برایشان باقی نگذاشته است ...

توی مسیر همان دکتری که در چند پست قبل ذکری از او رفته بود را دیدم ، با پک های عمیقی که به سیگارش می زد از کنارم رد شد و متوجه حضور شریف من نشد !! به مغازه دوستم رفتم و خبر دادم که دکترجانش را دیدم که ویلان و سرگردان داشت می رفت !! دوستم گفت : " اینجا بود ، کیف اش را سپرد به من و بعد از اینکه جلوی در 4 فقره سیگار پشت سرهم دود کرد !! راه افتاد تا ببیند اوضاع از چه قرار است !! "

یک کتاب قدیمی روی میز دوستم بود و خبر داد که این را هم دکتردر دست اش داشت !! برداشتم و اول هفته ای چند صفحه ای تورق کردم تا سهم چند دقیقه مطالعه در هفته ام را ابتدای هفته پاس کرده باشم !!! نام کتاب ( اگر یادم نرفته باشد !! ) سیر تاریخی قضاوت بود انگار !! و اگر خوب یادم مانده باشد نویسنده اش حجتی کرمانی بود شاید !! به دوستم گفتم : " لابد این را بهمراه آورده است تا یک گلچینی که مناسب حال و روز ما بوده باشد ، بصورت خلاصه وار درآورده و در ستون روزنامه هایی که مطالب اش را درج می کنند به مردم برساند !! "

این روزها بیشتر مردم دوست دارند از بین سه قوه ای که اموراتِ کشور را در دست دارند ، به قوه ی قضائیه بتازند و انگشت اتهام بطرف آنهاست !! نه اینکه آنها پاکدست تر از بقیه بوده باشند ولی مطمئنا مقصرتر نیستند !! ولی چرا زبان مردم به طرف آنها درازتر شده است (!) دلیل دارد !؟ مردم در انتخاب افراد دو قوه ی دیگر که مقننه و مجریه بوده باشد بنوعی دست دارند و پشت سر آنها حرف زدن ( البته کمابیش وجود دارد !! ) یک بازخوردی هم به خودشان دارد !!! ولی در انتخاب قاضی و ... نقشی ندارند و بی ملاحظه نظر می دهند !!!

کتاب را ورق زدم ... از داستان قضاوت و داوری در زمان روم باستان و یونان قدیم و افلاطون شروع کرده بود و به دربار انگلستان و نقش ملکه در انتخاب قضات رسیده بود و در ادامه به عرب زمان جاهلیت که قضاوت در آن زمان بصورت داوری ریش سفیدانه بود و خبری از سیستم و سازمان کشوری و ... نبود تا اینکه به بعد از اسلام رسیده بود و مختصرا از پیامبر (ص) به خلفای دیگر و بعدترها در زمان امویان و  عباسیان و فاطمیان مصر و دستمزد قضات و ... و برخی از قضاوت ها و برخوردهای قهری با خلافکاران اشاره کرده بود ... همان چند جمله ی کوتاه در آن کتاب قدیمی نشان می داد که انسان ها از قدیم الایام تاکنون (!) درگیر همان مسائلی هستند که بودند و از ابتدا با کم فروشی و بد فروشی و غلط فروشی مبارزه شده است و هنوز هم ادامه دارد !!!

کسی که این کتاب را زیر بغلش زده و در بازار می گشت !! دکتر حقوقدانی بود که در آبان ماه نزدیک 170میلیون تومان در دلار ضرر کرده است !! کسی که ادعا می کرد خط و نشانی که ترامپ کشیده است با تهدیدهای قبلی فرق دارد و از سیزده آبان به بعد دلار در مرز 18 و 20 هزار تومان خواهد بود و در بلوفی دوستانه تا مرز 50هزار تومان را پیش بینی می کرد و حالا از سه آپارتمانی که فروخته و در این راه به کارانداخته بود ، یک نصفه آپارتمان عقب افتاده بود !!!!

کمی بعد دوستم در کشوی میزش دنبال چیزی می گشت که چیز دیگری پیدا کرد و گفت : " خوب شد این را دیدم ... مادرم برایم فرستاده است !! "

قوورقا ، همان گندم بوداده است ، بهمراه شاهدانه و یا کنجد !! ، حالا یکی کمی هم گردو زده باشد که چه بهتر !! که در زمان نه چندان دور ، ته جیب خیلی از مردم وجود داشت !! و من از آن خاطرات زیادی داشتم ... مقداری برداشته و خوردم ... طعمش هنوز آن مزه ی خوب قدیمی را داشت ... زندگی این روزهای ما خیلی قشنگ و باکلاس شده است ولی متاسفانه مزه ی چندان دلنشینی ندارد و خاطرات قدیمی هنوز بامزه و شیرین هستند !!