یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

پازل عدالت اجتماعی

 

خیلی سال پیش برادربزرگ من پیش یکی دوستانِ پدر ، که در کار چاپ و جعبه سازی بودند ، بمدت چند ماه کار کرده بود ... سالها بعد که من وارد کار چاپ شده بودم با همان آشنای پدر و بچه هایش سلام و علیک و مراوده داشتم ... البته کارهای چاپی آنها ساده و صرفا بروی جعبه بود و با این چاپی که می شناسیم چند نسل تفاوت داشت !!

  

 

بعدها که من از سربازی برگشته بودم ، یکبار از من دعوت کردند و رفتم چاپخانه شان ، می خواستند کارشان را توسعه بدهند و بیافتند روی خط چاپخانه ... برای همین یکی دو ماهی من پیش آنها رفته و به پسرهایش مقدمات چاپ می گفتم و خدا را شکر از ذکاوت شاگرد و صداقت استاد ، آنقدر بالا رفتند که حالا هر دو از نتیجه کمال رضایت را دارند ؛ جعبه سازی کوچک حالا تبدیل به دو فقره چاپخانه ی بزرگ و پیشرفته شده است !!

 

بعد از سالها دوری ، بدلیل تغییر محل چاپخانه و خارج کردن آن از شهر (!!) شماره موبایل برادر بزرگتر به دستم افتاد ، تماس گرفته و قرار گذاشته بودم تا برای تجدید دیدار بروم سراغشان ... امروز آن فرصت دست داد و بهمراه برادر بزرگم قرار گذاشتم تا برویم !! صبح که زنگ زدم به موبایل جواب نداد و فکر کردم که در بیرون و مشغول کار بانکی و یا در چاپخانه کنار ماشین هست و صدای موبایل را نشنیده است !! انسان مثبت بودن اینگونه هست که جواب ندادنش را بلافاصله با دلایل منطقی مثبت پر می کنند ، احیانا اگر آدم بد حق و حساب و پدرسوخته ای بودند و دلیل قانع کننده ای داشتند ، ابتدا به ساکن هر چی دلیل منطقی و غلط بود به فکر آدم می رسید!! از خانه بیرون رفتم و داشتم سوار اتوبوس می شدم که زنگ خوردم و خبر داد که توی کارگاه صدای موبایلش را نمی شنود و عذر خواست ، منهم خبر دادم که می خواهم برای چائی و احیانا اگر حرفمان گل انداخت برای ناهار مزاحم می شوم !!

 

دو ایستگاه پائین تر پدرش سوار اتوبوس شد و کنار من نشست و خوش و بشی کردیم و یک عالمه حرف زدیم ، این اتوبوس ها برای وقت تلف کردن خیلی خوب هستند و بنوعی پارک سیار هستند !! اگر بشود که در آنها قهوه هم سرو بشود ، نور علی نور می شود !! خبر بازنشسته شدن مرا شنید و وقتی شنید که بیکار برای خودم می گردم ، گفت : " یک مشغولیتی برای خودت دست و پا کن ، حالا پولش مهم نیست ، سرگرمی اش بیشتر مهم است والا زود پیر می شوی !! هر وقت هم خواستی به چاپخانه برو و هر کاری دوست داری بکن ،متعلق به خودتان می باشد !! " حق شناسی و قدرشناسی از بارزه های یک انسان مترقی است ، هرچند به زبان باشد !!

 

با برادرم هماهنگ شدیم و او از خانه شان آمد و مرا هم برداشت و راهی خارج از شهر شدیم و به دیدار دوستان قدیمی رفتیم  !! دوستی ها اگر با نامردی لکه دار نشده باشند ، با گذر زمان فقط باندازه ی یک فوت کردن غبارآلود می شوند !! شاگردان و کارگران چاپخانه از اینکه می دیدند مدیرشان این گونه با دو نفر گرم گرفته و با ذوق و شوق حرف می زند ، متعجب شده بودند !! کمی که از تاریخ گذشته حرف زدیم و خاطرات سفر دو نفره مان به اصفهان و شیرا ز و ... را مرور کردیم به بحث های شیرین اجتماعی رسیدیم !! بعد از بیست و شش سال کار پرونده ی بیمه ی مشکل داری داشت و نه تنها برادر من متخصص در زمینه بیمه ی کارکنان بود ، بنده از کارشناسان خبره ی کارهای سخت و زیان آور محسوب می شوم و کیف می کرد که معماهایش را برایش حل می کردیم و البته برخی معماها ذاتا معما نیستند و خادمین خائن مسلک آنها را برای ارباب رجوع تبدیل به معمای هزارتو می کند و بیخود نیست که در بیست سال گذشته بیشتر از هر وزیری ، وزرای کار و تعاون و البته هفت پشت شان از لعنت و نفرین من بی نصیب نیستند و در طول این سالها پازل هیچ گزینه ی اجتماعیی ، باندازه ی عدالت اجتماعی ، به هم نریخته است و حالا هم آن را هرجور می چینند ، ظلم اجتماعی جواب می دهد ...


بحث مشاغل سخت و زیان آور از مباحث بالادستی و مسائلی است که رد کشورهای توسعه یافته و درجه بالا مطرح می باشد ، وارد کردن مقوله ی آن به بازار کار و کارگری ، نه به دلیل ارزش نهادن به مقام کارهای سخت و زیان آور (!!) بلکه بعنوان کلاه شرعی که مدیریت غلط صنعتی و برنامه ریزی عمومی را پوشش بدهد ، باعث شد تا بیشترین ظلم از این ناحیه متوجه جامعه کارگری بشود !! مدیریت غلط سردار سازندگی و وزرای بیسوادش باعث شد تا گردونه ی کار به ضرر کارفرما و کارگر بچرخد و در نتیجه مقوله ی کار بیشترین آسیب را دید و حالا چند نسل دارند تاوان بدفهمی و بدمدیریتی آن مدیران را می دهند و دولت بعدی که دولت خیانتکار بود برا ی ترمیم غلط های مدیریتی قبل از خود ، بدون اینکه بفهمد چکار می کند با یک گردش به چپ خواست آن گردش به راستِ غلط را جبران بکند و بدبختانه معضل فوق تبدیل به پیچ خطرناک شد ... دردولت بعدی که شعار مردمی زیاد می داد ، با ماست مالی کردن و تزریق پول های بادآورده به سازمان ها ، صورت مسئله را پاک کردند !! و دولت فعلی با جدیت تمام در حال پاک کردن مخرج این معضل است و برای همین چیزی جز ابهام در پرونده های کارگری وجود ندارد !! هر جا دولت ناچار می ماند ، یک عده را خارج از قانون مشمول بازنشستگی می کند و هر وقت فرصت کافی دارد ، افرادی که حق قانونی شان می باشد ، دور خودشان می گرداند !!! و بدبختانه مردم هنوز در کلامشان هی واژه ی عدالت را استفاده می کنند ، غافل از اینکه جائی که نظر و نیت خوب وجود ندارد بازخورد کلمه ی عدالت ، جز ظلم مضاعف نیست !!

 

متاسفانه مردم هنوز یاد نگرفته اند که برای حل مشکلاتشان از مجاری حقوقی و وکلا کمک بگیرند و فرک می کنند که پول دادن به این مفت خورها ، حیف است ، غافل از اینکه مسائلی که از طریق آنها به جریان می افتد زودتر به جواب می رسد ...

 

نیم روزی خوبی بود !!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
خلیل دوشنبه 8 مرداد 1397 ساعت 21:42 http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

البته کارگر که پول وکیل نمی تواند بدهد، صاحبکار هم اگر حواسش باشد از وکیل معمولن برای حق خودش استفاده می کند و البته کمند کسانی که با کار وکلای حقوقی اشنا باشند.

سلام
متاسفانه یکی از نشانه های جامعه ی بدبخت عدم حضور سه گزینه ی واجب در معادلات اجتماعی می باشد ؛ حقوق ، حسابداری و مدیریت
این سه گزینه در یک جامعه بظاهر کافر می تواند عدالت نسبی ببار بیاورد و نبود اینها در یک جامعه ی بظاهر دینی می تواند دانه های ظلم را بپاشد

الهام پنج‌شنبه 11 مرداد 1397 ساعت 09:52 http://marzhayemoshtarak.blogfa.com

باید برم و به اون دوستی که ازم خواسته بود با هم دورهمیِ علمی بذاریم تا یه شرح و بحثی براشون ارائه بدم و من ردش کرده بودم، بگم ببخشید، قبوله.. اینجوری شاید منم سالها بعد حسی مثل شما داشته باشم از اینکه کمکم به یه گروهِ باهوشِ دغدغه مند، حاصلِ خوبی داشته..
بذارید یه چیزی هم من اضافه کنم، انسانِ مثبت بودن اینطوریه که هر تجربه ای ازش میتونه یه راهی تو زندگی بهت نشون بده حتی ساده ترین هاش، درحالیکه روزانه ده ها نفر کنار ما هستند که تجربه های عمیق و حرف های خیلی عالمانه شون در ما نه رغبتی ایجاد می کنه و نه میلی..
اولین بار بود چنین تحلیلی از مفهومِ مشاغل سخت و کارکردش در مدیریتِ ایرانی می شنیدم، جالب بود خیلی..

چه جالب ، رفتم و دوباره خواند و دیدم که تصحیح تایپی نکرده ام و کلی اشکال تایپی دارد !!!
آدمها باید به درد هم بخورند ، هرچند کارهایی که بی منت انجام می دهیم مردم از کنارش بی توجه رد می شوند !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد