یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

یک کار بانکی و نصف روز معطلی !!

 

اصولا ما به انواعی از بی نظمی ها عادت کرده ایم و چون اتلاف مشخصی برای انواعی از بی نظمی ها وجود ندارد ، نمی شود گفت که در کدام کار ، سرمان زیاد کلاه رفته و یا کم !؟ ولی اینقدر داریم که وقتی با یکی حرف می زنیم و می گوئیم برای یک کار 5 دقیقه ای نصف روز معطل بودیم در جواب می گوید برو خدا را شکر کن که درنصف روز تمام شده است !!!!

 

 

بانک های کشور که بی شباهت به قلک های بی اراده نیستند را کسانی اداره کرده و کارمندی می کنند که خودشان ر ا خیلی  صاحب اراده می دانندو دلیل این امر به همان بی نظمی بالادستی برمیگردد !! وقتی قانون مشخصی برای ضمانت وجود ندارد و درکنار آن بانک ملزم به دادن وامی می شود که دولت دستور داده است و دست رئیس زیرمیزی گیر و کجدست بی مایه می ماند (!!) آن وقت آن روی سکه ی بی نظمی مشخص می شود و کارمند دولتی دقیقا مخالف ساز دولت ، روش کارش را کوک می کند !! و هر بانکی قانون خودش را دارد و البته همه ی این قوانین درپیتی را کسانی بنام مشاور حقوقی تنظیم می کند و چون مردم در این کشور هیچگونه حق و حقوقی ندارند (!) برای همین هیچ مشاور شیر پاستوریزه خورده ای ، آن را به حساب نمی آورد !!!

 

در بی نظمی بانکی امروزی ، وام گیرنده در ابتدای کار کمی درگیر است و بدو بدو دارد و بعد از آن بانک شرایط غلط اش را جوری تنظیم می کند که یقه ی ضامن در دست اش باشد و نه خود وام گیرنده !! البته کاش کار در همین گره اول ختم بشود (!) موقع وام دادن ، احراز انواعی از صلاحیت ها برای وام گیرنده هم منظور می شود و مثلا گواهی حقوق و احیانا کسر حقوق (!) ولی برای ضامن هم همان تمهیدات غلط اندیشیده شده است (!) و در ادامه وقتی وام گیرنده در پرداخت تعلل می کند به ضامن زنگ می زنند ... در حالیکه ابتدا باید مراحل پیگیری از وام گیرنده و مدارکی که گذاشته اعمال گردد و در نهایت اگر جوابی بدست نیامد (!؟) از طریق حقوقی نسبت به کسر و یا دریافت از ضامن اقدام نمایند (!!) ولی کارمند تنبل و رئیس تنبلترش و اداره ی بی حوصله اش برای راحتی خود و سنگ اندازی در روند کار ابتدا وام گیرنده را سفت و سخت می چلاند و بعد یقه ی ضامن را می چسبد و وام گیرنده خود را ملزم به پرداخت نمی بیند و میداند که اگر کار سخت شود از ضامن خواهند گرفت !!!


عامل این بدفرهنگی چیست !؟ مشاور قوقولی بانک و سیستم بی نظم بانکی که می خواهد اذیت بکند و نمی خواهد خدمات عمومی بدهد ، بلکه خدماتی را می پسندد که زیرمیزی دارد !! و صد البته این آفتابه دزدها در مراحل بالادستی همان مختلسین می باشند !! که عبارت معروف " اَل کَسَنلیق !! " ( دست آدم را کوتاه کردن !! ) را بر سر زبان ها می اندازد !!! و یک دوست یا آشنا برای اینکه خود را از شر این بدفرهنگی آدم های بد نجات بدهد بر پشت دست اش داغ می گذارد تا ضامن نشود و گره آدم های خوب هم بسته می ماند!!!

 

امروز رفته بودم بانک تا برگ ضمانت کارخانه را بگیرم و برگ ضمانتی که از بیمه بازنشستگی گرفته ام را بدهم که رئیس بانک با برخوردی روستامآبانه برگ بیمه را قبول نکرد و گفت : " این برای ما دردسر می شود و درست اش این است که ما انجام می دهیم " و منهم گفتم : " وقتی هر خرابه ای برای خودش قانونی دارد بهتر است که زمان وام دادن یک فرم بدهد و بگوید این را ببر و طبق این نوشته تعهد بیاور !! " البته قبل از آن هم به کارمندش گفتم :" یک زمانی بود که در کارخانه ی ماشین سازی دفتر حقوقی بود و آن وقت استانداری هنوز مشاور حقوقی نداشت !! حالا که یک چوپان آمده و ماشین سازی را خریده است معلوم است اوضاع جامعه از چه قراری کله پا می باشد !!!! "

 

خلاصه اینکه برگ را گرفته و به کارخانه بردم و به دفتر مالی دادم تا در پرونده ام بگذارند و امممما شق دیگرداستان امروز که بی ربط به ددر عصرانه دیروز نبود ...

 

دیروز رفته بودیم ددر عصرانه و البته کمی دورمان را بلند برداشتیم و شد حدود 300کیلومتر !! در طول مسیر که از مناطق ییلاقی مابین شهرستان هریس و مشکین شهر می گذشت ، در کنار انواعی ا زمناظر طبیعی زیبا ، جلوه هایی از زندگی عشایری هم که در حال آمدن و برپاکردن چادرها بودند دیده می شد و منهم اگر سرعت ماشین اجازه می داد (!!) عکسی می گرفتم !! یکی از آنها مربوط به عبور گله گوسفندان از جاده بود ؛ آنهم از روی خط ممتد !! و دیگری حرکت خانم غاز و بچه ها از جاده که عکس گوسفندان را با یک طنز نیمه تند و با هشتکی که پای خیلی ها را بگیرد در انیستا گذاشتم ...

 

 

 

پای این عکس نوشتم :

آیا این گوسفند هاکه از خط ممتد رد می شوند مثل خیلی از راننده ها هستند !؟ یا آنها مثل اینها هستند !؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد