دیروز ما مهمان داشتیم ، برادرها آمده بودند و دورهم بودیم ، یک نیمچه خبری هم بود از جریانی که در مکه پیش آمده است و عده ای در مسیر منا دچار حادثه شده اند و یک عده ای فدا شده اند ... این قبیل خبرها در جریان حج همیشه وجود داشت ، بهرحال وقتی جمعیتی عظیم در یک همایش خاص ؛ با زمان بندی های خاص ، شرکت می کنند ؛ آنهم از فرهنگ ها و ملل مختلف ، مسایلی پیش می آمد !!
در سالهای قبل نیز جریاناتی از قبیل آتش سوزی در چادرها بیاد خیلی ها مانده بود ، گم شدن ها ، زیر دست و پا ماندن ها و ... بنوعی در جریان این امر اتفاق خاص محسوب نمی شد ... خبر ساعت 14 وقتی داشت جریان را تعریف می کرد و بلافاصله مسئول ارشد حج آمد پشت تلفن ، برادر کوچک من گفت : " بخدا اینجا جریانی هست که نمی خواهند بگویند ، این 15 نفر حداقل تا 150 نفر خواهد رفت !! " ما هم که همگی مثبت نگر ، با خود گفتیم بدلیل کمی نقاهت روانی که دارد احتمالا تحت تاثیر قرار گرفته است و هیجانی شده است و ... هنوز خبر پایان نیافته بود که از خبرنگار ویژه مستقر در مسیر گرفته تا فلانی از کجا و بهمانی از کجا آمار افزایش یافت و کمی زیاد شد ...
باز کمی گذشت ، اخبار تصاویری نشان می داد از نوع موبایلی و افرادی که فوت شده بودند روی هم تلنبار شده بودند و صحنه ی خیلی خوبی نبود و نشان ندادنش بسی بهترتر بود از نشان دادنش ، شاید برخی ها فکر بکنند نشان دادن این تصاویر لازم بود !؟ برای چه لازم بود را من نمی دانم !؟ کم کم صحنه ها با وضوح بالاتری نشان داده شد و هربار آمار هم بالا رفت و تصاویر تاثیرات منفی اش را گذاشت ... مادر ما هم از این هجمه بی تاثیر نماند ، هزار بار رفتم و تی وی را خاموش کرده و گور اموات شبکه خبر و سایر شبکه ها را گلباران کردم ولی آنقدراز نظر روحی شکسته و خراب شده بود که حد نداشت !!
تاثیر تصویر یک مرده ی مستند فوق العاده زیاد است ، شما می توانید در حالیکه یک سامورایی در عرض ایکی ثانیه شصت نفررا سلاخی کرده و آنطرف میدان شمشیرش را در غلافش می گذارد هم فیلم را تماشا بکنید و هم ناهارتان را بخورید و این اجساد و کشته ها روی شما تاثیری نمی گذارند ، چون می دانید حتی اگر یک حقیقت تاریخی هم بوده باشند فعلا بیشتر از یک فیلم مصنوعی نیستند ، ولی یک تصویر زنده از یک مرده (!!) یا یک فیلم مستند می تواند تاثیر فوق العاده ای بگذارد ، مرده حال و هوای مرگ را خیلی روشن بیان می کند ، فضا را پر می کند ، فکر را اشغال می کند و ...
تصویر کودک سوری که توی آب مانده بود ؛ برخلاف تصور سامان دهندگان شبکه های اجتماعی (!) بجای اینکه بعنوان تیر خلاص برعلیه دولت سوریه بکار برود !! ناگهان در جهت معکوس بالا آمد و مرزها را برای دهها هزار سوری بطرف اروپا باز کرد و سیاست خارج کردن جوان های مسلمان بعنوان داعش از اروپا با ورود چند برابر کودکان و جوان هایی که خاطره ای بس تیره در یاد دارند ، مواجه شد!! طوریکه آنجلا مرکل بداخلاق و خیلی خشک و منطقی ، برای رهایی از این منجلاب همکاری با بشار اسد را هم پیشنهاد داد !!! گاهی تاثیری که یک مرده ی خاموش دارداز هزار سخنران کاربلد بیشتر است !!
دیروز وقتی گوینده هی تکرار می کرد حادثه از سوءمدیریت آل سعود و دست اندرکاران حج عربستان است و هی این را به آن حادثه قبلی گره می زد ؛ من داشتم توی خانه زمزمه می کردم که " مرگ بر آل سعود خائن !! " ... از کجا بدانم که این یک الهام آسمانی بود و امروز نمازگزاران در اجتماع بعد از نماز یک صدا آن را فریاد خواهند کرد و این اتفاق تبدیل به یک تسویه حساب صیاثی خواهد شد ، بدنبال این تصاویر صحنه هایی از بمباران شهرهای یمن و باز آل سعود و آل سعود و آل سعود ... یعنی اگر امروز صبح ایران به عربستان حمله نظامی می کرد دلایل کافی جمع کرده بود !!
امروز حوالی ساعت 10 بود که آماده شدم تا بروم کمی قدم بزنم ، البته قبل از آن بگویم که صبح حدود 5 دقیقه توی اتاقم چند حرکت کششی و نرمشی انجام دادم و از اینکه می توانستم و عمل نمی کردم از خودم بدم می آمد ... همه ی انسان ها یک زمانی از مرحله ی پرداختن به ورزش های قهرمانی رد می شوند ولی از بدو تولد تا لحظه های اخر خداحافظی در عنفوان نود سالگی می شود نرمش را انجام داد !! همه را جمع کرده ام به زمان بعد از بازنشستگی و نمی دانم بعد از بازنشسته شدن با اینهمه آرزوی بیات شده چکار خواهم کرد !!؟
وقتی داشتم عرض خیابان را رد می شدم یک ماشین سوبله توقف کرده بود و رادیو روشن ، رفته بود نمی دانم چی بخرد ... اخبار هم داشت خبر از کشته های منا می داد و یک مرد مسن ایستاده بود تا بصورت غنیمتی آخرین اخبار و اطلاعاتش را آپ تو دیت بکند !! همزمان با من راه افتاد و در حالیکه سرش را با تاسف شدیدی تکان می داد گفت : " عجب اتفاق ناجوری بوده ... " گفتم : " همینی که سوبله پارک کرده و خیابان را در حد یک سوم تنگ کرده اگر آنجا بود حتما زیر دست و پا می ماند و یا خودش دَر می رفت و یک عده را بباد فنا می داد !! "
کمی که رد شدم ، دیدم خودم هم از توفان اخبار بدو رنمانده ام و ناخودآگاه با خودم درگیر هستم ، بهرحال من بدلایلی از یک نگاه شوم به قضیه نگاه میکردم ، من سالها کسوت پوسیده امداد و نجات تنم بود و با اینکه این روزها آن لباس ها و خاطرات توی آلبوم و کمد جا خوش کرده اند ولی چشم امدادی بهتر از چشم های خودم به قضایا نگاه می کنند !! کمی که راه آمده بودم ، شروع کردم با خودم به مصاحبه کردن !! یکبار هم این کار را موقعی که 4 نفر در بهمن گیر افتاده و جان باخته بودند کرده بودم و یک مصاحبه اساسی با خودم کرده بودم !!
شاید باورش کمی سخت باشد ، با توجه به روش نازپروری که با زائران ایرانی می شود و آنها را توی نازبالش تحویل گرفته و می برند و می آورند که آنهم دلایل خاص خودش را دارد (!) و برخوردهای خصمانه ای که تقریبا بعد از انقلاب از طرف سعودی ها و وهابی ها با شیعیان صورت می گیرد (!) و در نظر گرفتن اینکه بدلایلی حاجی های ما از سن و سال زیادتری برخوردار هستند و نیازمندتر می باشند (!) و جواب خصومت های مذهبی شیعیان و سنی ها را با خصومت های صیاثی دادن در تریبون های مختلف (!) به این نتیجه رسیدم که در اتفاق منا که تبدیل به حادثه ای بزرگ شد و درد و تاسف فوق العاده ای به ملت و چشم انتظارها وارد کرد ، بیشتر از خادمین مُغرِض سعودی که راه را تنگ کرده بودند بی کفایتی را از مسئولین خودی می دیدم که با مشاهده اشکال پیش آمده بجای اقدامات تدبیری صرفا توکل بخدا کرده و افراد خود را به سیلِ مردم سپرده بودند !!! و تلویزیون خیلی خوب توپ را انداخت توی زمین سعودی ها و دِقِ دلی یک سال را سرشان خالی کرد با این مشت های گره کرده و ناراحت !! دارد اذان می دهد ، این اذان هم شاهد بر مدعایم !!
حوالی ساعت 12/30 بود که به یک مغازه پیچیدم و با خرید یک جفت کفش مقدار خیلی زیادی از انرژی های غَلَیان کرده را فرو داده و به خانه برگشتم ؛ وقتی به خانهیم رسیدم اولین خوشآمدگویی از طرف مادر بود " باز چی خریدی ، کفش یا لباس !؟ " خلاصه اینکه یک داستانی هم برای آن بافتم و با خودم فکر می کردم " چرا برای 10 دقیقه نرمش صبحگاهی ؛ حتی عصرگاهی !! حال ندارم ولی می توانم 2/5 ساعت پیاده روی کشنده بکنم !!! "
همه ازعان دارند که سعودیها مقصرند و کوتاهی کرده اند و آن وقت شما میگویید خود ایرانی ها مقصرند !!؟!
سلام
شاید در حد کوتاهی ولی وقتی منجر به فاجعه باشدمی شود تقصیر قابل پیگیری !! شما بچه تان را می برید جنگل ، گرگ بیاید بخورد ، مقصر گرگ است یا شما که مواظب نبودید ... وهابی ها در مقابل شیعیان بدتر از گرگ هستند ... تازه ما می رویم کنار گوششان به دوستشان که آمریکا باشد شعار می دهیم در حد مشرک بودن !! لابد انتظار دارید توی راه بیایند و با بادبزن به زایرین ایرانی حال بدهند !! باید چهارچشمی مواظبشان باشند !! دیده شده است که برخی ها که هیکلی و تنومند هستند توی راه عمداً به ایرانیها تنه ی تند می زنند تا بیافتند زیر دست و پا ...!!!