عصر باتفاق دوستم داشتم از کارخانه برمی گشتم که به مسیر فرعیی که جاده سنتو را به ابتدای پایگاه شکاری تبریز وصل میکند پیچیدیم ، این منطقه از ابتدای انقلاب بعنوان قرق جنگلبانی تبریز در حال تملیک می باشد و در برخی جاها که در دست شهرداری است پارک ساخته اند ...
یک جایی را با چادر و داربست قرق کرده بودند و یک بنرهایی هم به خط میخی باستان زده بودند که معلوم نبوددر آن چی نوشته شده است !!؟ وقتی از مقابل آنجا رد می شدیم گرد و خاک شدید حاصل از برش سنگ ها مرا متوجه آنجا کرد و از همکارم خواستم تا توقف بکند و سری به آنجا بزنیم ...
دیشب در مسیر شاهگلی که برای فست فود رفته بودیم سر همین مجسمه ها که محصول سمپوزیوم اول بود کلی حرف زده بودیم و حالا بصورتاتفاقی رسیده بودم به محل برگزاری !! یک عده فرهاد که به لطف شهرداری از کوچه و خیابان جمع شده بودند و در اختیار هرکدام یک قطعه سنگ 1*2متر گذاشته بودند تا هر کس بیستون خودش را بتراشد ... جالب اینکه برخی از این شیرفرهادها شیرین شان را هم بعنوان دستیار دم دستشان داشتند و معلوم بود عمراً سنگ هایشان پیش بیستون اندازه ی سنگ پا هم نمی شود !؟!؟ شیرینی شیرین به دور بودنش هست !!!
البته با ورود ما یکنفر هم طرف مان آمد تا با ما مصاحبه کند که قرار شد بعد از عکاسی از محوطه بروم مصاحبه کنم ولی بعد از اتمام کارم از پشت کانکس ها بطرف ماشین رفتیم و سوار شده به خانه آمدیم و نشد که از حضور پرفیضم استفاده ای ببرند !!
و اما چند عکس گذری :
محوطه ی سمپوزیوم و مجسمه سازان در حال کار ...
ماکت هایی که قرار است توسط هر گروه کار بشود ...
سلام سلام
منتهی مدل ها که مورد پسندمان نیست شایدم زیادی مدرن است و من نوفهمیدم ارتباطش را با ولایت
عکس اولی و آخری تکرار شده یا موردی دارد برای مقایسه!؟
و
از این شیرین های همجوار فرهادها هم عکسی به یادگار می گذاشتید خوو
رفتم خبر این سمپوزیوم رو خواندم گویا قرار است تبریز به برترین شهر مجسمه کشور تبدیل شود
سلام

عکس ها را بدو بدو گذاشته بودم و چون چند عکس از یک زاویه داشتم ، بدلیل زاویه نور و ... ، متوجه تکرار نشده بودم ، اصلاح کردم.
شیرینی شیرین به نبودنش است ؛ حتی توی عکس !!
دوستی داشتم که می گفت هنر یعنی چیزی که من متوجه اش نشوم !!