نرم افزارهای شیرین ...

بعضی از نرم افزار ها مانند طعمه ای هستند که روی دام گذاشته می شود تا صید را بطرف خود جلب بکند ؛ مانند وایبر یا تلگرام و ... البته آدم های باهوش می توانند از هر نرم افزاری ، بسته به نیازی که دارند ، در حد متعادلی استفاده ببرند ، ولی خیلی ها هم هستند که شکار آن می شوند

 

وقتی داشتیم بطرف رامسر حرکت می کردیم ، یک پیامِ مسلسلی برای من آمد مبنی بر اَد شدن در یک گروه (!) طبق معمول اول لعنت را فرستادم و بعد نگاه کردم و دیدم یکی از مرتبطین با قضیه شهرت بازی از ناحیه ورزش ( !! ) گروه زده است با عنوان کوهنوردی و یک پدر آمرزیده ای هم مرا در آنجا اَد کرده است ، مطمئنا کسی که گروه را درست کرده بود اصلا دل خوشی از بودن من در آنجا نداشت و کسی که مرا اَد کرده بود می دانسته همیشه رد می کنم ولی باز تیری در تاریکی انداخته بود تا مگر از حضور من و شنیدن برخی مطالب گوشیِ اعتراض دست من هم باشد !!

می خواستم از گروه بیرون بیایم که هوس کردم بروم و شماره های موجود را دید بزنم و ببینم چه کسانی را عضو کرده اند ، ماشاءالله یک در میان یک نازی ادیده بودند و همه هم با بهترین دورنمایشان حاضر بودند ، بعضی ها هم که خودشان می دانند حداقل آن ظاهر را هم ندارند هر کدام عکس قله ای در پروفایل خودشان گذاشته بودند که یعنی ما خیلی کوهنوردیم !!

یکی دو نفری هم بود که حس کردم با دیدن اسم من باندازه ی کافی بدنشان مورمور بشود برای همین ردِ اَد نکردم و ماندم تا ببینم از چی حرف می زنند !؟

اولین نفری که با دیدن من در گروه بسراغم آمده بود ، بعد از یک سلام و علیک کوتاه پرسید : " عکس کوهی که پشت سرت هست (!!) از کوههای آنور آب است  !؟ (!!) " جواب دادم : " نه ... من شنا بلد نیستم که بروم آنور آب ، پشت همین کوه بالای سرمان است !! "

یکی دو روزی را با خواندن برخی جفنگیات و سبزی خرد کردن برای همدیگر توسط برخی گذراندیم ، و یک بحثی هم بالای همین موضوع در ماشین باتفاق آن دیگر دادو (!) داشتیم ، آن دیگر دادو هم که یک ورزشکار خوب و آپ تو دیتی محسوب شده و دل پری از دست این جماعت داشت کمی فشارش بدلیل پرداختن به این قبیل جفنگیات بالا رفته بود ، خلاصه اینکه هنوز این گروه را دارم و هر وقت مطلب می گذارند می روم و می خوانم تا ببینم کی چی توی چنته اش دارد !!؟

اولین بحث حاشیه ای در مورد نظری بود که یک نفر در مورد امداد نجات داده بود ، بعد یک عده آمدند و کلا نظرپردازی کردند که امداد و نجات هیئت اِله شد و امداد و نجات هلال احمر بِله شد و بناچار شروع کننده بحث خودش متقاعد شد که اشتباه کرده است و کنار کشید ، یک نفر هم آمده بود در مورد دلسوزی (!) و قربت الی الله بودن (!) و حس همنوعی (!) در عملیات نجات حرف زده بود ، یک پیامی هم به من آمد که نظر شما چیست و جواب دادم : " فعلا دارم تجمیع عرایض می کنم تا ببینم کسی حرفی دارد که قابل بحث باشد !! فقط در مورد آن بنده خدایی که دلسوز بود همینقدر بگویم که ساختمان خانه شان را پر از وسایل کرده بود به بهانه جمع آوری برای زلزله زدگان ، آنهم با کاور هلال احمر ، و با چند روز بازداشت توسط نیروی انتظامی و توقیف وسایل خانه اش ، ریش چند نفر گِرو رفت ، تا آزاد بشود !!!! "

کم کم طعمه کارش را کرد و یک عده را هم جذب کرد ، برخی هستند که زمانی را برای یک فعالیت اختصاص می دهند و بعد از اینکه از نظر جسمی افت می کنند تازه یادشان می افتد که ارزششان به فعالیت بدنی شان بوده و شخصیتی که از این راه داشتند هم بدلیل بروز نبودن اطلاعاتشان از متن جامعه کنار گذاشته شده است و برای همین می آیند و هی آسمون ریسمون می کنند و مشتری این قبیل تریبون ها می شوند ، یک نفر هم آمده بود و داشت با ملت با الفظ جناب و استاد و بزرگوار و ... تعارف پاره می کرد و یک بحثی در مورد گره های کوهنوردی باز کرد و زیاده از معلوماتش حرف زد و ناگهان یکی دو جوان با چند سوال راهش را بستند و احتمالا آفتابی نشود !!

یکی از بزرگواران هم که در دوران تصدی اش در هیئت کوهنوردی با صدور بیش از 1500 مدرک جعلی ، گندی بالا آورده بود که رئیس فدراسیون را هم مفتضح و مجبور به استعفا کرده بود ، آمده آنجا و داشت از خاطرات خوش کوهنوردی اش تعریف می کرد و با گفتن چند جمله می خواست اعاده ی حیثیت بکند !!

یعنی در کشورهای دیگر هم مانند کشور ما ، این نرم افزارها این اندازه شیرین هستند !؟!؟

*** چند روز هم در گروه می مانم تا ببینم دانایان دور و برم از چه چیزهای دیگری خبر ندارند !!