یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

1270


ساعت حرکت ما حوالی 21 سه شنبه بود ، از روی نقشه چند راه برای رسیدن به رامسر داشتیم ولی از آنجایی که مار گزیده از ترافیکِ روزِ تعطیل می ترسد (!!) هنوز به توافق نهایی نرسیده بودیم ، اولین برداشتِ دَدَر این بود که خِرد جمعی در نهایت به شیر یا خط (!!) منجر می شود !!!!

 

 

یک مسئله ی ما این بود که دو همسفر یک ساله داشتیم و باید آنها را لحاظ می کردیم و دیگر آنکه حرکتمان در طول شب بود و زیبایی مسیر نداشتیم ، بقیه مسایل هم که لحاظ نمی خواستند و پیش آمد محسوب می شدند !!


طبق آخرین تصمیم گیری که دقیقا سر فرعی پلیس راه توسط ماشین خط شکن صورت گرفت همه بطرف جاده اردبیل  - آستارا و گردنه حیران پیچیدیم !! مسیری آشنا و همیشه پر تردد و تقریبا امن ترین راه . وقتی داشتیم شهر را ترک می کردیم ، ابرهای سیاه آمدند و تا بستان آباد با رعد و برق بدرقه مان کردند ولی باران بی باران !!


http://s3.picofile.com/file/8192254576/IMG_20150603_011432.jpg


اولین عکسی که دَشت کردم در گردنه حیران بود و ماه شب چهارده که همه جا را روشن کرده بود ، حوالی ساعت 1/15 ، کنار دکه های بسته ی عسل فروشان حیران بودیم ، بیشتر از گردنه حیران تنوع رنگ و جنس ویترین این عسل فروش ها آدم را حیران می کند !! انگار زنبورهای اینها تحصیلات عالیه دارند و همگی کارشناس محیط زیست هستند ( یک رده از مهندس کشاورزی بالاتر !! ) و طبق برنامه هر  کدام می روند از یک گل خاص شهد می آورند ، مثلا روی شیشه ها نوشته عسل فلان گُل و ... شاید هم مثل آبنبات های آیدین " شهد از شما و اسانس از ما !! " در سرلوحه امور قرار دارد !!


زیادی خسته بودیم ، بعد از یک روز کاری و بدوبدوهای رتق و فتق مسایل سفر و جمع کردن وسایل ( حتی برای منِ تنها !! ) رانندگی طولانی خسته کننده بود ، تا اینکه این رایزنی ها منجر به اتراق 3 ساعته در منطقه گیسوم شد ، دیگران را نمی دانم ولی من همه ی اتراق را خوابیده بودم !!


http://s6.picofile.com/file/8192254668/IMG_20150603_074923.jpg


جنگل گیسوم ...


صبح در یک هوای خوب راهمان را ادامه دادیم و شاید بهترین هوا را در همان منطقه داشتیم ، بعداز آن هوا ابری بود ، البته در رامسر کمی هم باران داشتیم !! تحویل ویلا ساعت 14 بود و برای اینکه هم وقت بگذرد و هم بهینه بگذرد و هم ناهار بخوریم طرف منطقه ییلاقی و جنگهای دالیخانی رفتیم و برنامه ناهار و کمی استراحت اجرا کردیم با یک عکس ویژه از خوابِ دو دادوی حاضر در برنامه !!


http://s3.picofile.com/file/8192254776/IMG_20150603_140145.jpg


جنگل دالیخانی ...


نظرات 5 + ارسال نظر
مهدی شنبه 16 خرداد 1394 ساعت 12:06 http://mohaymen.blogsky.com

سلام
با مطالب جدید به روزم . خوشحال میشم تشریف بیارید و نظر شریفتونو در موردشون بگید.

همطاف یلنیز شنبه 16 خرداد 1394 ساعت 12:55 http://forushgaheman-shoma.blogsky.com/

سلام سلام
.
"یک عکس ویژه از خوابِ دو دادوی حاضر در برنامه !!"

سلام

اول خواستم عکس بذارم بعد گفتم فقط پاها را بذارم و بعد آنها را هم نگذاشتم ... اصولا شخصیت های بزرگ را در حد دست و پا نشان می دهند که بگویند بی دست و پا نبوده اند !!

سمیه شنبه 16 خرداد 1394 ساعت 13:48

سلام
همیشه به سفر
امیدوارم تو وطن من بهتون خوش گذشت باشه
جنگل گیسوم عالیه....
ما هم رفتیم ددر عکس ها رو براتون میفرستم ببینم کدوم قشنگتره
عکس من یا شما

سلام
البته برای استان از کلمه ی " وطن " استفاده نمی شود و در آنجا لغت " ولایت ما " کاربردی تر است ... در ولایت شما به همه ی مسافرها خوش می گذرد چه برسد به ما که سایه درختی و لب رودی اوج دلخوشی مان است

فعلا که عکس ها را رو نکرده ام !! این هنوز 12 ساعت از 70 ساعت بود !!!

GRBL شنبه 16 خرداد 1394 ساعت 14:51

سلام، رسیدن بخیر...
1270 مربوط به مسافت تبریز تا رامسر؟!!

سلام
رمزی برای عنوان پست است !!

سمیه شنبه 16 خرداد 1394 ساعت 22:58

کل کشور در استان ما خلاصه میشه
پس همون وطن

این هم حرفیه ...
سابقه نشان داده در تعطیلات کل کشور آنجا پلاس می شوند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد