یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

در آستانه ی ویکند ...


شروع کرده ام به ویرایش چهار داستان قبلی ، البته همزمان دارم روی داستان پنجم کار می کنم ... داستان پنجم هم می تواند مختصر برگزار شود و هم اینکه مفصل !!

  

داستان " کابوس شیرین " را دوباره می خوانم ، کلی غلط املایی و انشایی دارد !! در ضمن برایم باندازه ی یک کتاب ناآشنا ، تازگی دارد ... برای همین قسمت به قسمت با داستان جلو می روم !! حافظه معیوب و فراموشکاری باعث می شود آدم در تجربه تازه زندگی بکند !!


===


دیروز رفتم سلمانی ؛ از شانس من کسی نبود و نشستم برای پیرایش ... سلمانی جماعت هم مثل راننده تاکسی بدون هیچ پیش نیازی به حرف می افتند ؛ وقتی داشتم می نشستم خاطرنشان کردم که موقعی که کارش تمام شد مرا بیدار بکند و با اولین فیس فیس های آبی که به سرم می زد خوابیدم ... هر از گاهی صدایش می آمد ، نمی دانم با برادرش حرف می زد یا درد دلهایش را توی گوش من می ریخت ؛ چه چاهی بهتر و عمیق تر از گوش های حرف گوش نکن من !!


فکر کنم با بحث در مورد وضعیت سیاه پوستان در شهر بالتیمور آمریکا حرف را شروع کرده بود و در انتها که من بیدار شدم حرف را برده بود به روز جهانی کارگر و اینکه در کشور ما روز معلم را دیوار به دیوار روز کارگر چپانده اند که اسم کارگر برده نشود !! ولی وقتی پرسیدم که بنظر تو اینها عمدا مطهری را دوازده اردیبهشت کشته اند که روز معلم بیافتد کنار روز کارگر حرفی نزد !!


===


همسایه ی پائینی را حشرات موذی از خانه بیرون کرده اند !! یک حشره ای هست که ما به آن جوجی می گوئیم ، شاید معادل فارسی آن ساس یا کنه و یا هر چیز دیگری باشد ، این حشره از نظر بیماری زیاد مورددار نیست ولی از نظر روحی  و روانی خیلی آزاردهنده تشریف دارد...


حالا از کجا به خانه ی آنها راه پیدا کرده است معلوم نیست ، ولی انواعی از ترفندهای دارویی و شستشو و ... کارساز نبوده است ، چند روزی است که به خانه فرزندان نقل مکان کرده اند !! دیروز پسرها و داماد همسایه آمده بودند برای سمپاشی خانه پدرشان !! انصافا داماد بیشتر دلسوزانه کار می کرد تا پسرها !! هر از گاهی هم صدایی بلند می شد و معلوم بود زدند چیزی را شکستند !!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
... یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 ساعت 09:21

سلام
روزتون مبارک.
جناب دادو آیا همسایه پرنده ی خونگی ندارن؟
در سقف منازلی که شیروانی بودند چندتا کبوتر لونه داشتند.گویا کبوتری افتاده بود توی حیاط همسایه.و پی برده بودند که کنه خونش را خورده.دختر همسایه هم که حساسیت پوستی شدیدی به این حشره داشته باعث اسباب کشی اونها میشه.چرا میگید کنه مورددار نیست؟
یادمه اون منازل بر خلاف ظاهر زیبا قیمت بالا به خاطر این عیب شدیدا دچار افت قیمت شدند.

سلام
منظور من کنه نبود ، معادل فارسی حشره ای که ما به آن جوجی می گوئیم را نیافتم ... نقشش در بیماری را نمی دانم البته اگر بواسطه خارش زیاد تولید عفونت نکند ...
زیر شیروانی ما در خانه ی قبلی پر از کبوتر بود و گاه صدایشان نمی گذاشت بعدازظهر یک ساعتی بچرتیم !! از این دست مسایل هم نداشتیم ولی باید به آنها بگویم همسایه ها را چک کنند !! فعلا که در رفته اند به مشهد !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد