یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

در حاشیه ...

 

دیشب مهمان بودم ؛ خانه یکی از دوستان و قبل از رفتن به آنجا باتفاق یکی از دوستان که آمده بود دنبال من ، سری به مجتمع تجاری " لاله پارک " زدیم ، تا حظی از تماشا ببریم و اگر چیزی جلب مان کرد ما هم آن را جلب بکنیم ...

 

 

دمدمای سوار شدن به ماشین بودم که باران شروع شد ، چند دقیقه بعد شدت گرفت و ناگهان به اوج رسید ، دختر زیر یکسال دوستم با تعجب سقف ماشین را نگاه می کرد تا تق و توقی که برای ما معنی رگبار و تگرگ می دهد را برای خودش تفسیر بکند ، از آن بارش هایی بود که از دست اش جایی نمی شود فرار کرد ؛ مخصوصا که بالای کوه دست اش به آدم برسد و تا آدم بیاید کلاهش را بالا بکشد آب به جورابش برسد ...


شکر خدا با همه ی تهدیدات و تحریم ها هنوز بازار لاله پارک خوب است ، مهمترین جذابیت یک مجتمع تجاری " هم فال و هم تماشا بودن !! " آنجاست ... اینها که باشند رونق کسب و کار هم ، بقول مولوی " چون که صد آمد نود هم پیش ماست !! " یعنی اول روی صد برنامه ریزی می کنند و بعد بدون تبلیغات مشتری با پای خودش می آید توی تور !! برخی مناطق اطراف هم که تور می گذارند و یک روزه می آیند برای لاله پارک !!!


پنج طبقه پارکینگ و شاید به همان اندازه هم در خیابان های اطراف ماشین پارک کرده بودند و داخل هم که زیم ب زیم (!!) پر آدم بود ، با نقش و نگارهای دیدنی !! کمی قدم زدیم و تماشا کردیم ؛ البته بیشتر اجناس را و بعد هم که هوس کردم و برای دو فقره از خردسالان کادوی عید خریدم و فعلا نوزادان تا رسیدن به یک سالگی شان باید انتظار بکشند ...


دو سه ساعتی در دلخوشی و بگو و بخند سپری شد و کلی برنامه چیدن برای چند روز دورهم بودن ؛ مثل همان اتفاق خاصی که افتاد و رفتیم رامسر پیشنهاد شد ... مسافرت خارج ار کشور بمراتب ارزانتر از مسافرت داخلی ،  در همان سایز و اندازه و شاید چند پله از نظر کیفی پائین تر ، تمام می شود ولی برای یکی مثل من دورهم بودن و جمعی که هست مهم تر است والا با کسی که بی حال تشریف دارد ، فرانسه رفتن هم وقت هدر دادن است !!


حوالی نیمه شب به خانه رسیدم ، تا صبح ابرها می زدند و می رقصیدند ، ما را به مهمانی آسمان دعوت نکرده بودند ولی ریخت و پاش هایشان از شیروانی ساختمان روبرو معلوم بود !!

 

===


دو روز قبل از روز زن تا همین امروز و شاید تا چند فردای دیگر(!!) اگر بحث قابلی وجود نداشته باشد در حاشیه مراسم دست بوسی مادرزن و اتفاقات این روز مهم در کارگاه مسئله طرح می کنم تا " آقای مرد !! " کارگاه را مشخص بکنم !!!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
GRBL شنبه 22 فروردین 1394 ساعت 16:19

ای کاش شرایط اخذ عنوان "آقای مرد" را هم می نوشتین!!!

از روی شرایط کپی می کنند ، نمی شود ... نامردبازاری است !!!!

khatere hastam یکشنبه 23 فروردین 1394 ساعت 12:11

"تا صبح ابرها می زدند و می رقصیدند ، ما را به مهمانی آسمان دعوت نکرده بودند ولی ریخت و پاش هایشان از شیروانی ساختمان روبرو معلوم بود !!""


عالی نوشتی دادووووو دانشین بودددددددد(گـــــــــــــــــل )

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد