ادامه ی مسیرمان از اردبیل بطرف آستارا بود و بعد از تونل ابرهای بالای سرمان آمدند زیر پایمان قرار گرفتند ... منظره ی زیبایی بود ولی همیشه گردنه حیران را باید در آسمان آبی تماشا کرد و دریایی از مه !!
بعد از گردنه حیران رسیدیم آستارا و در طول ددر یک آسمان زیبا دیدیم و آنهم آسمان آستارا بعد از باران بود و یک رنگین کمان زیبا که بالای شهر بود و دُمش توی دریا مانده بود ، توی ماشین از این بهتر نمی شد عکس گرفت ...
بعد هم که رفتیم لوندویل و روستای کوته کومه و آبگرم آنجا ، اتاق گرفتیم و برنامه مان شروع شد ... آسمان که همراهی نکرد و ابرها هم که رفتنی نبودند ، امیدی هم نبود چون هواشناسی اینترنت خرده دلخوش بودن به خوب شدن هوای فردا را هم کور کرده بود ، ما بودیم و یک فسقلی بنام باریش که هر سه نفرمان را سر کار گذاشته بود ...
یک روز هم رفتیم طرف تالش و ساحل گیسوم ... تمام مدتی که بیرون بودیم باران می آمد ، البته مدل داخل ماشینی زیاد هم بد نگذشت ، چند تایی هم از پشت شیشه ی ماشین عکس گرفتم ...
همیشه به سفر
" جاده های شمال محال یادم بره" که میگن، همین قضیه ست...
نه ...
اون مربوط به جاده چالوس می شد و خاطرات محال آن روزها !!
سلام یادش بخیر
آقا انصاف داشته باشین ماهم هوس کردیم آخه ...!
سلام
چرا شما نرفتید آخه !؟!؟
آخه همسر گرامی مشغول خدمت رسانی به شماها بودن + اسباب کشی به خونه جدید داشتیم و کلی کار و .... !
خدمت به ما عبادت است ، مگر مستضعف تر از ما هم در این مملکت پیدا می شود !؟!؟