یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

ددری از سال کهنه به نو ...

 

رد و تحویل سال بین 93 و 94 خیلی درگیرانه و با اخم و تخم بود ... روز 29 اسفند که مثل سالهای دور از خانه ی قبلی ، ددر ما قبل از عید شروع شده بود ، هوا خراب بود و خبرهای خوبی هم در راه نبود ...

 

  

حوالی ساعت 12/30 که نزدیکی های سراب برای بنزین توقف داشتیم من یک عکس از آسمان گرفتم

  

 

مسیر را ادامه دادیم تا رسیدیم به اردبیل ، حوالی ساعت 14 بود و برای ناهار در پارک ورودی شهر توقف کردیم ؛ چند ماشین هم برای ناهار توقف کرده بودند و همگی کاپشن و پالتو پوشیده بودند و از یک طرف غذا گرم می کردند و از طرف دیگر دستهایشان را بهم می مالیدند ...
 

من با پیراهن آستین کوتاه پائین آمدم و داشتیم وسایل گرم کردن غذا را بیرون می آوردیم که دوستم آسمان پشت سرم را نشان داد و گفت : " ببین چه خبر است !؟ " زود موبایل را بیرون آورده و دو تا عکس گرفتم ، فرصت نگاه کردن به آنچه گرفته بودم نبود و رگبار و رعد و برق و تگرگ شروع شد ، تا از پشت ماشین خودم را به در برسانم پشت دستم را تگرگ خالکوبی کرده بود ... 

 

بقیه را از خود عکس حدس بزنید

 

 

  

نظرات 2 + ارسال نظر
khatere hastam سه‌شنبه 4 فروردین 1394 ساعت 21:22

عجب عکسیییییی.... یاد طوفان پارسال تهران افتادم هر چند اون خیلی وحشتناک تر بود....

سمیه چهارشنبه 5 فروردین 1394 ساعت 07:30

چه رعب انگیزه

و در عین حال قشنگ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد