یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

پاره نوشت ...


تمام بدی ها در خانه نهاده شده و کلید آن " دروغ  " است « قال (ع) »

  

امروز یکی از همکاران این نوشته را روی وایت برد بالای سرش نوشت و در حالیکه می نوشت می گفت که از این جمله خیلی خوشش آمده است ، وقتی به کلمه ی دروغ رسید توقفی کرد تا نظر دیگران را بداند ؛ من دو کلمه دروغ و شراب را گفتم ... در حالیکه دروغ را می نوشت نگاهی به من انداخت که یعنی اگر نمی دانی به ساحت شراب توهین نکن !!


وقتی سر جایش نشست گفتم : " این که من گفتم از دو منبع بود برای همین ، دروغ را که نوشته ای یک حدیث است و البته در حدیث مشابهی شراب هم هست و لازم نبود فکر کنی من ندانسته نظر داده ام و دیگر آنکه اگر اساطیر یونان خوانده باشی متوجه می شود که اصل قضیه گذاشته شدن پلیدی ها در یک صندوق و کسیکه شراب خورد و از سر مستی آن صندوق را باز کرد و همه ی پلیدی ها آزاد شدند از کجا به این حدیث رسیده است ... "


یک عده آنقدر سطحی نگر هستند که وقتی جمله ای بنام کسی خواندند دو پا در یک کفش می کنند که این حرف از فلانی است و براحتی نقل قول می کنند !! و اگر بنام شخص دیگری ببینند فکر می کنند که او آن را دزدیده است در حالیکه نقل بدون منبع دلیل مالکیت نیست و امروزه در دنیای اینترنت پراکندگی مطالب آنقدر زیاد است که سگ صاحبش را نمی شناسد و دلیلی برای یقه پاره کردن بخاطر یک مطلب نیست و باید بدون نگاه به منبع خود مطلب را سبک و سنگین کرد !! تقریبا نصف کلام حضرت امیر همان مطالبی هستند که از زبان لقمان هم بیان می کنند و این دلیلی بر این نیست که حضرت امیر کلام حکمت آمیز منتسب به لقمان را بنام خود در کرده باشد و یا اینکه نویسنده های داستان های لقمان چون ادعا کرده اند که لقمان ده هزار نکته ی حکمت آمیز می دانست بایستی از هر کجای جهان مطلبی یافتند بنام او بنویسند !! باز یاد شریعتی و پناهی و سهراب سپهری مظلوم افتادم که امروزه حرفهای بی سرو ته و سَبکِ زیادی برای اینکه خوانده شوند بنام آنها در اینترنت رواج یافته اند !!


ضمنا چند روز پیش در پستی باز دروغ را پیش کشیده بودیم و واقعا نقشی که دروغ در ناهنجاری های اجتماعی و صیاثی جهان و تعاملات انسان ها و کشورها دارد بایستی هر روز طرح و بررسی شود !!


===


ما ملتی تاوان ده محسوب می شویم !!


امروز بعد از یکسری بحث های بی پایه که از بررسی نتایج نشست ژنو تا همایش های بسیج در سر میز صبحانه نشات گرفته بود ، یکی از همکاران از من در مورد اینکه آمریکا واقعا از ایران می ترسد یا نه نظر خواست !! گفتم : " مطمئنا آمریکا از ما می ترسد و هر چه صبر می کند ترس اش بیشتر می شود !! " یکی از دوستان که سخنگوی بی بی سی در کارگاه است و همیشه استادی کرسی مخالف را دارد وسط حرف من پرید و گفت : " آمریکا از چه چیز ما می ترسد ، این یک توهم است که ما به آن خوش هستیم !! " گفتم : " ما ملت تاوان دهی هستیم و از ضرر نمی ترسیم ، ازدواج می کنیم تاوان می دهیم ، طلاق می دهیم تاوان می دهیم ، بدنیا می آئیم تاوان می دهیم و می میریم باز تاوان می دهیم ، وام می گیریم تاوان می دهیم و در بازپرداختش بازهم تاوان می دهیم ... با کسی که به تاوان دادن عادت داشته باشد نمی شود دوستی و دشمنی را بسلامت به پایان برد !!! "


همان همکار که تازه منظور مرا فهمیده بود با سرش حرف مرا تائید کرد و گفتم : " همین تکان دادن سرت بعلامت قبول حرف من تاوان آن پرخاش بی موردی بود که کردی !! "

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد