یکی از دوستان زنگ زده بود که نگرانیی ، چیزی ، بازداشتی ... (!!) چه شده که خبری از پست جدید نیست ، گفتم : " چیزی نیست و من مثل همیشه در حال زندگی معمولی هستم فقط می ماند نوشتن که وقتی که هر روز پای آن می گذاشتم ( مثلا بیست - سی سطر !! ) صرف نوشتن در جای دیگر می شود !! "
قرار است با چند نفر از همکاران به ددر زیارتی برویم ، همان اکیپی که دو ماه پیش رفته بودیم مشهد مقدس ، حالا می رویم قم و جمکران ... با این فرق که این بار یکی از دوستان که متاهل تشریف دارد هم قاتی ما شده است ، البته تمام موارد مربوط به ف+ی+ل+ت+ر+ی+ن+گ را انجام داده ایم و قبلا رضایت ارباب گرفته است والا ما به این راحتی آسایش جمع مان را بهم نمی ریزیم !!!
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود / ز هر چه رنگ تعلق پذیردآزاد است
برنامه ها هماهنگ شده است و ایشالا فردا صبح ددر قم - جمکران ما با کلی حاشیه ی ددری آغاز خواهد شد ، احتمالا در مسیر رفت به چند جا سر بزنیم و در برگشت هم هکذا !!!
اینترنت همراهم را هم راه اندازی کرده ام و اگر شد چند تا پست ددری از خود ددر خواهم گذاشت ...
===
دیشب که در خانه نشسته بودم و داشتم می نوشتم از پارکینگ صدایی شبیه مشاجره می آمد ، مادرجان که بالا آمد گفت : " پسر همسایه ی پائینی که مهمان آمده است با همسایه ی بالایی سر پارک کردن ماشین بگو مگو دارند شدید ، برو پائین ببین چه خبر است !! ؟ " گفتم : " مگر من بیکارم ... بروم پائین و طرف هیچکدام را نگیرم نمی شود ، بهرحال یکی حق تر خواهد بود !! طرف هر کدام را هم بگیرم فردا دعوا یادشان می رود و هواداری من از یادشان نمی رود !! "
حوالی ساعت 9 باتفاق دوستی باید می رفتیم مراسم شام غذیبان مادر بزرگ دوستی ، وقتی می خواستم از خانه بیرون بروم هنوز جلوی در باهم حرف می زدند ؛ البته کمی تند !! طوری که متوجه عبور ملوکانه من نشدند و وقتی بلند سلام دادم ، یکدفعه متوجه شدند و صدایشان را کمی پائین آوردند و من خیلی زود با سر جواب سلامشان را گرفته و از معرکه خارج شدم !!! کسی که شصت سالش شده و هنوز حق و حقوقش را نمی داند مگر با داس معروف عزرائیل سر براه بشود ...
شب سر راهمان رفتیم بنزین بزنیم و دقیقا جلوی پمپ برق رفت ، کمی معطل شدیم تا برق اضطراری آنجا را زدند و بعد بنزین زدیم و رفتیم و تا به مسجد برسیم مراسم تمام شده بود و جلوی مسجد دوستمان را دیدیم که در حال خروج از مسجد بودند ، هر جایی برای خودش قانون و رسمی دارد ، گفتند اینجا بعد از نماز نیم ساعتی می نشینند و بعد قرآن خوانده و تمام می کنند !!! گفتم : " همین کارها را می کنید که ما شما را جزو شهر حساب نمی کنیم !! "
سلام بر شما
نمیدونم چچچچچچچچند ساله که حرم حضرت معصومه (س) نرفتم.
سفر به خیر
التماس دعا.نایب الزیاره ما هم باشید.
سلام پارسال دوست امسال آشنا ....
التماس دعا
سلام