یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

هزینه کردن


ما همیشه در حال هزینه کردن هستیم ، حتی زمانی که داریم درآمد کسب می کنیم !!! ما هزینه می کنیم برای افزایش دانایی خود یا برای اتلاف هایی که نادانی خودمان و دیگران بوجود می آورند ؛ تا زمانی که مابین دانایی و نادانی قرار گرفته ایم این هزینه کردن ادامه خواهد داشت ، به یک عبارت ساده تر ؛ همیشه ...

 

 

یکی از همکاران قبض گاز بدست در حال دوختن زمین به آسمان بود که من سر رسیدم

- خوش بحالت که ازدواج نکرده ای و یقه ات گیر گرانی نیست !!

- ولی شخصیت من در یقه خلاصه نمی شود !! ضمنا گرانی مثل باران زحمت (!!) است ، سر همه می بارد ...

- ببین ، 80هزار برای من پول گاز آمده است !!

- ببینم خانه ات چند متر است !!؟

- 55متر !!

- 55متر را که با نفس کشیدن هم می شود گرم کرد ، مال مفت نیست ها ، بیت المال است !!

- چکار کنم ، از بس سر این و آن داد زده ام در خانه فکر می کنند من دیوانه شده ام ... می روند توی حمام شیر را باز می کنند انگار می خواهند فرش بشورند ، نیم ساعت توی حمام آب را هدر می دهند و من باید هی پول برق و گاز و تلفن بدهم و ...

- حالا من کدام نقش را بازی بکنم ، طرفدار دولت یا طرفدار ملت !؟ من مجردم و هر دو طرف به گروه خونی ام می سازد ...

- دولت که طرفدار نمی خواهد ، از هر طرف ما را سرویس می کند ...

- اینها که کارشان در سرویس کردن حرف ندارد ، ول نمی دانم چرا بعد از سرویس باز هم شما هی صدا می دهید !!

- صبر کن ، چند سال دیگر از صدا هم می افتیم ...

- بنظر من شما باید این هزینه ها را بپردازید ، همچنانچه ما هم می پردازیم ، اینها هزینه های زندگی است ...

- دلت خوش است ، هزینه ی زندگی !! ...

- همسرت را از فامیل انتخاب کرده ای ؟

- بله ... چطور مگه ؟

- تو هم می دانی چرا ولی چون دروغ خواهی گفت بگذار تا منهم نظرم را بگویم که چرا !؟ اول اینکه فامیل است و زودتر در رودرواسی قرار می گیرند برای دادن همسر ... دوم اینکه از روستا گرفته ای که خرج اول زندگی ات کم باشد ، بیسواد و بی هنر هم بوده تا از ته دل به تو بله بگوید !!

- می پرسیدی منهم همین ها را می گفتم ...

- تو اول کاری ، زرنگی کرده ای و حالا باید هزینه بکنی برای بالا کشیدن همسرت ، تا بیاید زندگی شهری یاد بگیرد هر چی پول داری باید بالایش بدهی ... اگر می خواستی از یک دختر شهری و مدرن خواستگاری بکنی ، لازم نبود به او غذاخوردن و حمام کردن یاد بدهی ، کسیکه هر روز دوش می گیرد نمی تواند یک ساعت در حمام بماند !! در عوض هر چی پول داشتی ، برای گفتن بله ، با صد تا شرط ، از تو می گرفت ... 

- نتیجه چی شد !؟

- حالا فیش از را توی جیبت بگذار و برو به زندگی ات بچسب !!


نظرات 1 + ارسال نظر
khatere hastam شنبه 6 اردیبهشت 1393 ساعت 22:59 http://mahkoomin.blogsky.com

هر چند ما هم به ظاهر شهر نشین هستیم اما حالا حالاها مونده تا راه و رسم درست زندگی کردن رو یاد بگیریم پس هی باید هزینه کنیم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد