یادش بخیر یکی از کلاس های مربوط به کایزن ، استاد باریکالا (!) آنقدر از " اونو " تعریف کرده بود که پنجشنبه ها صلوات اضافی که می آوردیم می فرستادیم به روح " اونو " ...
اندر حکایات کایزن آمده است که در کشور چشم بادامی ها در یک کارخانه مرسوم بود که هر هفته باید گزارشی از یک تغییر در روند کار یا بهبود و ... به مافوق ارسال می شد و یک کارمند بیچاره آخر هفته چون موردی برای تغییر نیافته بود تا صبح خوابش نبرده بود که چگونه برای هفته ای که بهبودی نداشته گزارش رد بکند !!!
یک جایی هم می گفت که سالها بعد از مرگ " اونو " کارمندانش می گفتند که روح او را همیشه ناظر بر فعالیت خود می دانند و انگار او هنوز در کارخانه نفس می کشد !! در کارخانه ی ما آنقدر که ملت از دوربین های مداربسته ی حراست می ترسند از خدا نمی ترسند !!
خلاصه اینکه ما خودمان در سایه این کلاس ها زده ایم چشم راست بهبود را کبود کرده ایم ... فقط یکی نیست بیاید و ما را کشف بکند ، مثلا من 7 سال پیش یک پیشنهاد شفاهی دادم و زود از من خواستند آن را کتبا از طریق نظام پیشنهادات بفرستم برود نظر بدهند و ... خلاصه اینکه همه با سعه صدر آن را قبول کردند و همان جا ماند تا تاریخ رفت از سر خیابان دوری زد و برگشت ... مدیرعامل جدید برای اینکه به اطرافیان نشان بدهد که " ما هم بعله ... " دقیقا یک مسئله خام در همان مورد مطرح کرده بود و وقتی از من جویا شدند گفتم : " پخته ترش را 7 سال پیش من گفته ام !! " خلاصه اینکه یک آستینی برای اینکه مدیرعامل فعلا جدید است برایش بالا زدند و حالا آستین بیچاره بالا مانده است و طرح بدبخت زمین !!!
ولی این کارها باعث دلسردی نشده و من همچنان رو به بهبود در حال حرکت هستم ... مثلا در یک حرکت ابتکاری تسبیحم را از حالت دایره ای به خط مستقیم تبدیل کرده ام که از نظر صلوات شماری تاثیری نداشته ولی از نظر تاثیرات فیزیکی ( موقع زدن دیگران !! ) فوق العاده بوده !!!
عکس را دیدم یاد یک موضوعی افتادم ...
فارس جماعت خیلی غلو می کنند و اغراق توی کلامشان زیاد است ولی ترک جماعت واقع بین تر هستند باور ندارید ؛ یک کرمی هست که در فارسی به آن می گویند " هزار پا " ولی در ترکی به آن می گویند " قیرخ ایاق " ( چهل پا ) ، در مورد این زبان بسته ما 25 برابر واقع بین تر هستیم ، البته تعداد پاهایش در آمار رسمی هیچوقت بیشتر از 20 تا نبوده !!!!
آی گفتی من تا قبل از اینکه بیام تو این شرکتی که کار میکنم کلی طرفدار اینجور کارا و تفکر سیستماتیکو اینا بودم ولی الان فهمیدم جز دردسر چیزی نداره
کسی که سر دارد باید تحمل دردسر را هم داشته باشد ؛ 99% با اتکا به دمشان زنده هستند !!!