بعد از اتمام نشست های 5 + 1 و تفسیرهای مختلفی که از آن شد ، کارشناسی های انفرادی و گروهی در سر میز صبحانه ی کارگاهی ما هم تمام شد و تازه امروز فهمیدیم که این نشست چقدر به نفع دین و دنیای ما بود ، وقتی در مورد آن حرفی زده می شد بدلایلی بحساب گناه نوشته نمی شد
( یک دلیل اینکه ملت بدلیل اینکه واقعا نمی دانستند از چی حرف می زنند ... دوم اینکه زیادی فراابعادی حرف می زدند و برخلاف دروغ که گناه است چاخان کردن جزو گناهان محسوب نمی گردد !! ) ، ولی با بازگشت به بحث های روزمره ، غیبت های نوبت گذشته و گاه تکرار مسایل از یادرفته دوباره محفل آرای میز صبحانه ی امروز بود ...
خیلی سال پیش یک فروشگاهی اقدام به گرفتن پول مردم و مشارکت دادن در امر تجارت بود و بتدریج این گرفتن و دادن سود دیگر ربطی به مشارکت نداشت و مصداق بارزی از نزول خواری شده بود و بتدریج که مردم به این سود گرفته شده عادت کرده بودند ، ناگهان تقی به توقی خورده و صاحب فروشگاه اعلام ورشکستگی کرده بود ... خلاصه اینکه با رو شدن پرونده نزول خواری و اعلام ورشکستگی پیش از موعد ناگهان هجومی از مردم به سوی دادگاه و فروشگاه شروع شد و نیروی انتظامی از یک طرف مغازه را پلمپ کرده بود و از طرفی مقابلش سرباز گذاشته بود برای محافظت از حمله ی احتمالی مال باختگان ...
حالی درون پرده بسی فتنه می رود تا آن زمان که پرده برافتد چهـــا کنند
از قرار معلوم از هر صنف و رده ای در این مشارکت همگانی شرکت کرده بودند ، حتی از رده ی مدیریت تا کارگران خیلی ساده در کارخانه ما ، و چه پول هایی که بباد رفت ... اول کاری کسی حرفی نمی زد ولی وقتی پرده کاملا کنار رفته بود مردم دیگر آبروداری هم نمی کردند و آشکارا ابراز می کردند !!!
یکی دو سال بعد سونامی دیگر از راه رسید و عده ای دیگر که قسمتی از پول هایشان را در بازی مشارکتی قبلی باخته بودند این بار دو دستی پول هایشان را دادند به سوداگران گلدکوئیستی و با خیال راحت کفگیرشان به ته دیگ شان ( جیب شان !! ) خورد !!
بحث امروز از چند کوچه و پسکوچه گذشت و ناگهان سر از فروشگاه فوق درآورد و خاطرات کهنه را زنده کرد ، یکی از همکاران هی از برخی نام می برد و من مانع می شدم که نام از کسی نبرد ولی انگار گوشی بدهکار نبود و در عرض 5 دقیقه صدها پته آمد روی آب ( روی میز !! ) شنیدن برخی نام ها برای برخی واقعا شوک آور بود ، کسانی که در سخت ترین کارها مشغول بودند و دو دستی پول هایشان را در راه سود بادآورده از دست داد بودند !!
بعد حرف کشید به سود بانکی و داستان همیشگی مشارکت و ... و شکر که ساعت استراحت بین کاری ما بیش از نیم ساعت نیست !!! در جلسات کاری در طول دو ساعت یک گره باز نمی شود ولی در جلسات غیرکاری در کمتر از نیم ساعت علاوه بر صد گره که بر مشکلات افزوده می شود ، صدها گره از آبروی مردم هم باز می شود !!! هرچند آدم های آبرودار حرفشان پای میز کشیده می شود ولی سر میز باز نمی شود !!!
===
آدم به همه چیز شک می کند ، از این حافظ دیجیتالی گرفته تا آیه های ارسالی که ابتدائا بصورت رندوم بود و در این چند ماه گذشته انتخابی می باشد ...
مثلا درست بعد از دو روز که از نشست 5+1 گذشته است ، برایم آیه آمده است که : " و کینه توزی کافران از گفتارشان پیداست و آنچه در دل دارند بیشتر از آنچه هست که به زبان می آورند ( آل عمران - 11 )"
در تفسیرش نوشته : " آیه مبارکه مسلمانان را از رفاقت با غیرمسلمانان ( البته نه کافران !! ) نهی کرده ، چون آنها با ما حسن نیت ندارند و ... "
تمامی ضربات کاری که در طول تاریخ به اسلام و مسلمین وارد آمده از ناحیه غیر مسلمان و کافران نبوده ، بلکه خود مسلمین تیشه به ریشه خود زده و حتی امامان برحق خودرا به شهادت رسانده اند .
ما بین خودمان یک دسته کم مسلمان داریم و یک دسته ی بیشمار نامسلمان ... غیرمسلمانان اگر کاری می خواستند بکند بدست نامسلمانان پیاده کرده اند .... بدبختی اینجاست که در نوشته ها و گفته ها همه چیز پای اسلام نوشته می شود
با نظرتون موافقم! چقدر مردم کشورمون ساده لوح هستن!!
مردم برای فرار از زیر مسئوبیت است که ساده لوح هستند ، خود را به ساده لوحی می زنند ، به بچه هایشان ساده لوحی یاد می دهند ، دوست دارند خود را ساده لوح نشان بدهند و .....