بچه های قدیم که نسبت به ما جدید بودند یک بازی هایی داشتند و از روی کارت و مشخصات هواپیما و ماشین و ... و مقایسه برتری ها با هم بازی می کردند و نمی دانم بار آموزشی اش چقدر بود فقط می دانم خیلی از اسامی ( مثلا پورشه و فراری و ... ) آن زمان وارد سبد فکری و خانواری بچه ی مردم شد و بتدریج وقتی وارد زندگی برخی همسایه های پولدار شد به همان رویش شاخ بسنده کرد و الا باید شهرداری هی از خیابان چشم از حدقه درآمده جمع می کرد ...
یکی از مشخصه ها برای ماشین ها و موتورها عبارت صفر تا صد بود ... امروزه عبارت چند تا به صد تا جای آن را گرفته است و وقتی کسی ماشین می خرد از او نمی پرسند صفر تا صدش چقدر است ، بلکه می پرسند برای صد تا چند تا بنزین مصرف می کند !!؟؟
دیروز در کارخانه همینطور کشکی هوس کردم یک بنر تبلیغاتی برای اجرای سیستم 5اس کار بکنم ( حوالی ساعت 10 - 11 ) و برای همین سریع یک لوگو از اینترنت کش رفتم و طرح را کارکرده و ظهر به یکی از همکاران دادم تا بدهد چاپ بکنند و امروز صبح بنر را تحویل گرفته و ساعت 11 صبح در یکی از کارگاهها آن را نصب کردیم !! لابد برخی ها می گویند این چه ربطی به موضوع داشت و چه الزامی برای ثبت !!؟ در کارخانه ای که خرید یک فقره بلبرینگ ارزان و موجود در بازار از زمان صدور برگ درخواست تا تحویل به کارگاه حداقل یک هفته کار می برد و تازه پشت بند آن ده بار تماس در رده های مختلف و پیگیری های مکرر خوابیده است ، پیشنهاد و اجرا و تهیه و نصب یک بنر 1/5 * 3 متر آنهم در 24 ساعت از نظر سرعت عمل خیلی مهم می باشد ...
در کار تدارکات چی ها این اتلاف ها بعنوان قسمتی از شخصیت کاری پذیرفته شده است ولی در سیستم 5اس که کارش شناسایی اتلاف ها و حذف آنهاست ، اگر لازم بود می شد این کار را در همان 4 - 5 ساعت هم می شد انجام داد !!
در زندگی روزمره اگر ما می توانستیم اتلاف هایمان را شناسایی بکنیم ، چه مشغولیتی برای اوقات اضافی باید دست و پا می کردیم ... فکر کنید که هر ایرانی در 24 ساعت حداقل 8 ساعت اتلاف دارد !!
===
دیشب باز آرامش مان بهم خورد ... ( سانسور کردیم !! )
===
دیشب آقای رئیس جمهور در نیویورک منبر گذاشته بودند ... من نشنیدم و برای همین از اول وقت تا همین چند لحظه پیش در حال شنیدن بررسی های مختلف بودم ؛ همان یک لفظ پرزیدنت اوباما برای یکی از همکاران آنقدر خوش آمده بود که چند بار تکرار کرد ... یکی دیگر از همکاران با یک شدت و حدت خاصی در مورد حرفهای دیشب حرف می زد و معلوم بود خیلی جوگیر شده بود و می گفت : " یک ربع اول را آنقدر سنگین و فلسفی شروع کرد که نمی شد فهمید چه می گوید !! ولی خیلی خوب حرف زد و ... " و در ادامه گفت : " من نمی دانم آیا واقعا می شود این حرفها را اینطور سنگین و فلسفی ترجمه کرد تا آنهاییکه نشسته بودند متوجه بشوند !!!؟ " گفتم : " من که نشنیدم ولی قلمبه تر از این حرف ها را ما از کتاب های آنها ترجمه می کنیم ... !! "
امروز طلا و ارز باز بالا رفته بود ...
یکی از همکاران می گفت : " این به شرایط بازار مربوط می شود و ... " یکی دیگر از همکاران گفت : " چرا وقتی دلار پائین آمد به حرف های رئیس جمهور ربط داشت ولی حالا که بالا رفته به شرایط بازار ربط دارد !؟!؟ " گفتم : " شما که ته جیبتان ریال هم پیدا نمی شود چکار دارید به دلار !؟ بگذارید حداقل در این مورد من حرف بزنم که یک صددلاری توی جیبم دارم !! " یکی از همکاران پرسید : " بالاخره با آن صد دلار می خواهی چکار بکنی !؟ " گفتم : " بعد از برقراری رابطه با آمریکا با نصفش می روم آمریکا را می گردم و نصف بقیه را در لاس و گاس قمار می کنم !!!! "
بعد حرف شد که رئیس جمهور در مراسم شام شرکت نکرد ( البته من نفهمیدم این شام بخاطر مراسم ختنه سوران بود یا حنابندان !!! ) و دلیل اش سرو شدن مشروب در مراسم شام بود و ... و یکی از همکاران نظر داد که فوقش برای رئیس جمهور نوشابه می آوردند و ایراد که چرا .... !! گفتم : " تقصیر تو نیست ، این تسامح و تساهل همان نانی است که در زمان ریاست جمهوری خاتمی توی سفره تان گذاشته است و فعال شماره یک آن فعلا در انگلستان به سر می برد !!! "
یادش به خیر ! برادرم یک دسته کارت ماشینی و یک دسته موتوری اش رو داشت. مال من انواع کشتی ها بود.
سخنرانی روحانی رو من مستقیم و تا آخر گوش کردم. حرف هایش همه حق بود ولی من انتظار داشتم مسالمت آمیز تر صحبت کنه. با این وجود به عنوان یک سیاستمدار زیرک بهش اعتماد دارم. باید منتظر نتیجه اش ماند.
سلام جناب دادو
وقت بخیر
یادش بخیر من این بازی های کارتی رو خیلی دوست داشتم. با برادر گرامی حسابی سرگرم می شدیم
=====
مطلب تازه نوشتم .