یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

و باز بازی های آسیایی ...

 

امروز هم روز خوبی برای ورزش بود ، حالا چرا سجادی زود از وزارت خداحافظی کرد، بماند !! ، ولی جا داشت در این شادی ها حضور می داشت ...

  

واترپولو مان با کره جنوبی ، حکم پلو داشت ؛ حالا با مرغ یا ماهی  فرقی ندارد ... با اختلاف بالایی کره جنوبی را کنار زدند ... ما جایی که انتظار نداریم بهتر ظاهر می شویم !!؟ یعنی انتظار بیجا (!؟) یا کمی جابجا (!؟) انرژی زیادی از ما هدر می دهد ...

 

در پرتاب دیسک هم که آنکس که انتظار نداشتیم آمد طلا گرفت و مقام اولی را از حدادی تحویل گرفت !!؟ و حدادی که برای طلا آمده بود جایگاه و مدالش را به رسولی شگفتی ساز داد و به تقره بسنده کرد ... 

من و مادرم پای تی وی بودیم ، به نظر من بعد از گرفتن طلا ، خداحافظی هم ناشکری بود و هم دهن کجی به آن رشته ورزشی !!؟ و خدا را شکر با گرفتن مدال نقره ، آویختن کفش هایش نعقول تر شد ... 

زمانی دورتر رسول خادم هم آمد  ( کمی با سواستفاده و رانت از حضور برادرش !! ) تا قهرمانانه از کشتی خداحافظی بکند ولی او هم مقابل کشتی گیر قلدر کوبایی ( یا برزیلی ) هم خودش شکست خورد و هم غرورش شکست و خداحافظی اش معقول تر شد !؟ 

ولی نظر مادرم قابل احترام تر بود ، بعد از پرتابی دوم ، حدادی به دوربین گفت :« پرتاپ پنجم را تا ( برای ) خدا می اندازم !!» مادرم گفت :« چقدر مغرور شده است ، نمرود رفت بالای برج تا تیرش را بیاندازد به طرف خدا !! » و از همان لحظه پرتاب هایش به سرش خورد و کسی که هم مصدوم بود و هم دور از انتظار ، به لطف خدا ، طلا را صاحب شد ...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد