از چند روز پیش بحث صعود تیم کوهنوردی کارخانه به قله سبلان بود و البته در تمام این مدت من پیازداغ قضیه بودم !!
اَه .... پیازداغ از کجا آمد وسط این پست !!
دیعصر که به خانه رسیدم از زور بیخوابی حال نشستن نداشتم ، خانه هم مهمان داشتیم و با وجود آن رفتم و دو ساعتی خوابیدم ، بعد هم که تا ساعت 3 بیدار بودم و صبح ساعت 9 بعد از بیدار شدن اولین کاری که کردم تماس گرفتن با کوهنوردان بود ... آنهایی که تلفن شان خاموش بود را بی خیال شدم ، آنهایی که امکان تماس نمی داد را با اس ام اس ملتفت کردم که هوایشان را دارم !! تلفن یکی هم جواب داد ، طبق پیش بینی ها باید آخرین نفر صعود می بود ، هنوز پای سنگ محراب بود ، تقریبا به قله رسیده بود ، از قرار معلوم عده ای جلوتر رفته بودند تا کنار دریاچه ی قله !!
دلمان بدجوری هوس سبلان کرد !!
چند روز پیش یکی از دوستان که رفته بودند طرف فندقلو در اردبیل از نمای شرقی سبلان برایم عکس فرستاده بود ، برای خالی نبودن پست از عکس ، آن را اینجا می گذارم تا هم خودم هر وقت آمدم ببینم و هم شما ...
سلام
چقدر زیباست
من عاشق کوهنوردیم اما فقط یک بار به خودم جرأت دادم این کارو بکنم و چقدر لذت بخش و فراموش نشدنی بود. حالا شما با این همه تجربه و خاطره از کوهنوردی، قطعا چندین برابر من از یادآوری اونها لذت می برید.
سلام و عرض ادب
چه عکس محشری !!! فوق العادس
سلام
من تازه با وبلاگتون اشنا شدم.
http://yekdoost.blogsky.com/