یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

شام غریبان ...

نماز شام غریبان چو گریه آغازم

به مویه های غریبانه قصه پردازم ...

امروز یک جای برای گرفتن ناهار دعوت بودم و برای همین با یکی از دوستان رفتیم آن سر شهر ، البته آنها آن سر شهر نمی نشینند و این ما هستیم که این سر شهر هستیم !!

بعد از ناهار حوالی ساعت 2/30 بود که راهی بازار شدم ، امروز عاشورا است و دستجات عزاداری محله ی ما بعلت اینکه ابعاد غیرمتعارف پیدا می کند اول از همه راهی می شود !! با اینکه فکر می کردم هنوز زود است ولی به ابتدای حرکت دستجات محله دوه چی ( شتربان ) رسیدم ...


تاریخ تاسیس روی علم اصلی 1106 هجری قمری است !!

قبلا هم توضیح داده ام که در بازار از قدیم رسم بوده که محلات قدیمی می آمدند و دارای نظم خاصی بودند ، هر محله دارای چندین نوع دسته عزاداری بوده ، سینه زن عرب ، سینه زن عرب ، زنجیر زن و ... 

امروز هوس کرده بودم از دسته زنجیر زن فیلم بگیرم برای همین موبایلم را روشن کرده و از حرکت هیئت زنجیر زن فیلم گرفتم که حدود 17 دقیقه شد !!! شب تاسوعا از دسته ی شاه حسین گوی میدان تره بار قدیم فیلم برداشته بودم و حدود یک دقیقه بود در خانه وقتی نگاه کردم از کیفیت فوق العاده دوربین موبایلم کف کرده بودم برای همین وسوسه ی امروز دلیل داشت ، تا دسته ی زنجیر زن بیاید و برود از کت و کول افتادم !!!!

یک فیلم هم ار حرکت گروه نمایشی ( شبیه خوان گونه !! ) حرکت دادن جنازه ی حر برداشتم ...

بعد از آن قسمت اصلی برنامه عاشورا رسید که این هم مختص محله ی دوه چی ( شتربان ) است و آن حرکت دادن نماد شیر می باشد و تقریبا در لحظه ورود تختی که نماد شیر روی آن است تراکم شرکت کنندگان در بازار بحد انفجار می رسد ...



بعد از اینها سینه زنان رسیدند و من در مغازه دوستم مشغول پذیرایی از مردم بودم تا ساعت 17 که من بدنبال تماس دوستانم قصد ترک بازار را داشتم هنوز دستجات محله ی ما تمام نشده بود !!

باتفاق دوستم و بانو ، سری به محل شمع گذاری و محوطه ای که چندین سال است در آنجا بحالت نمادین شمع و فانوس می گذارند در تقاطع کمربندی و طالقانی رفتیم ... بیش از حد شلوغ بود ولی معنویت و زیبایی خاص خودش را داشت ... از آنجا هم چند تا عکس گرفتیم ...







نظرات 2 + ارسال نظر
نگار دوشنبه 6 آذر 1391 ساعت 00:28 http://heavenward.persianblog.ir

اولین عکسی که از شمع ها و خیمه ها گذاشتین بسیار گیرا بود و غربت عجیبی داشت...
راستی نماد شیر چه دلیلی داره؟ انگار در این باره چیزی شنیده بودم اما فراموش کردم. میشه یادآوری بفرمایید لطفا؟

سمیه دوشنبه 6 آذر 1391 ساعت 10:00

سلام صبح بخیر
عذاداری قبول باشه
عکس ها عالی گرفته شدن
چه حال غریبه داره ....
عکس آخر رو خیلی زیاد دوست دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد