یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

دوران فتنه !!

 اصولا فتنه به جریانی گفته می شود که چشم انداز و اثبات وضعیت کمی تا قسمتی مه آلود باشد و نیاز باشد تا زمانی صرف شود تا خوب از بد جدا شود !! خوب و بد این قابلیت را دارند که با هم مخلوط بشوند ؛ چون کلمات بار معنایی را بدوش می کشند و کمی بازی با کلمات می تواند براحتی خوب و بد را درهم برهم بکند !!

 

 

کسی که دوست دارد تا برای پیشبرد اهدافش خوب و بد را با هم مخلوط کرده و شرایط فتنه مهیا بکند ، فتنه گر می گویند ... برای انسان های درگیر در ماجرا فتنه می تواند جلوه های مختلفی داشته باشد !! هر انسانی به خاطر شرایط فکری و زیستی اش می تواند در موقع بروز فتنه ، جبهه گیری خاصی داشته باشد !! فتنه حتما یک بلبشوی سیاسی نیست و می تواند در یک تصمیم کاری ( نمونه واضحش فتنه های بین کارمندی  هستند ! ) یا خانوادگی و ... بروز بکند !؟!؟ اینکه انسان از ورطه ی فتنه چگونه بیرون بیاید ، آنر ا تبدیل به یک تست و امتحان کرده است ...

 

چند سال پیش یکی ازدوستان با خانمش به اختلاف خورده بود و کم کم بوی طلاق می آمد !! طبیعتا هر کدام از آنها در پنهان و آشکار نسبت به تعریف و توصیفاتی اقدام می کردند و می خواستند خود را حق نشان بدهند !! با توجه به نزدیکی بیش از حدی که بواسطه دوستی و نوع کار باهم داشتیم ... تقریبا همه درگیر ماجرای آنها بودیم !! برخی از دوستان خودشان کاسه داغتر از آش شده بودند و بواسطه خرده حساب هایی که از قبل بهمراه خودشان داشتند ، تفسیری از ماجرا داشته و طرف یکی را می گرفتند ... در این میان من تماما گوش تشریف داشتم و فقط گوش می دادم تا ببینم اصل داستان بعد از فروکش کردن جریانات احساسی چیست !؟ با یکی از پیشکسوتان کوهنوردی که اتفاقا خیلی هم خوشنام و خوش سابقه تشریف دارد ، در جمعی بودیم و یکی از دوستان دو آتشه موضوع آن دوستمان را مطرح کرد ... آن بزرگ گفت : " من هم چیزهایی شنیده ام ولی یک توصیه در گوشم هست و آن اینکه وارد اختلاف زن و شوهری نمی شوم مگر اینکه خودشان رسما از من درخواست بکنند !! اختلاف زن و شوهری فتنه ای هست که دیگران وارد آن نشوند خوب است !؟ آن سر این بازی را اصلا نمی شود حدس زد !؟ "

 

حضرت علی هم در مورد فتنه یک سفارش جالبی برای انسان های معمولی دارد ، می فرماید : " در زمان بروز فتنه مثل شتر دو ساله باش !! نه کوهانی دارد که از او سواری بکشند و نه پستانی دارد که از او شیر بدوشند ! " سیاستمداران و آدم بزرگ ها ( و نه طبیعتا و الزاما آدم بزرگواران !! ) یک جاهایی برای پیشبرد اهدافشان نیاز پیدا می کنند تا آبها را گل آلود بکنند تا حق و باطل در هم قاتی بشود !! در این حالت عده ای که فکر می کنند زیاد می دانند (!) یا عده ای که کمی بیش از حد احساس مسئولیت می کنند (!) و عده ای که در زمینه هایی صاحب سوال و حق هستند (!) فریب بلبشوی موجود را خورده و دچار هیجان سیاسی شده و سینه چاک کرده و به آنها احساس قهرمانی دست می دهد !؟ حالا اگر چگوارا نشدند ، کاوه آهنگر می شوند !؟!؟ آنها در میدان بازی کلمات با هم درگیر شده و چه بسا جانشان را از دست می دهند !؟ و یا موجی درست می کنند تا دیگران براحتی بتواند موج سواری بکند !؟ و سر آخر از آنها سرخورده هایی به جا می ماند !؟!؟

 

در جریان انقلاب سال 57 یکی از فامیل های ما زیادی داغ کرده بود و تقریبا صبح تا شب ، سیر و پیاز هر داستانی بود  و در انواعی از بحث ها شرکت داشت !! شاید هم خودش می دانست که زیاده روی می کند ولی فضای بوجود آمده او را مست کرده بود !؟ یک بار هم ساواک او را گرفت و برد !! تقریبا کل فامیل و اطرافیان و اندوخته اعتبار جمع (!) صرف شد تا او را از مخمصه نجات دادند !! ( خودش بعدها می گفت تا طناب دار پیش رفته بود !! ) حالا داستان چی بود !؟ ساواک او را گرفته بود و توی جیب اش شماره تلفن محل اقامت امام خمینی در نوفل شاتو پیدا شده بود !! البته چند ماهی مهمان ساواک بود و تازه معنی سیاست و بازی های آن را فهمیده بود !! بعد از انقلاب و فروکش کردن جریانات کمی تنها ماند ( چون وابسته هیچ جریانی نبود !! ) و بعد مهاجرت کرد به آمریکا و بعد از کمی شل و ول بازی (!) به آلمان آمد و حالا چند سالی هست که آنجاست !!! زخم خورده و ضربه خورده است !؟ هنوز به نتیجه ای نرسیده است و آخرین بار که در فیسبوقم با او تماس داشتم ، پارچه سبزی به مچش بسته بود و از جنبش سبز حمایت می کرد !!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
امیر یکشنبه 8 آبان 1401 ساعت 20:26 http://dashtemoshavvash.blogsky.com

سلام
حالا چند سوال:
1- این وسط کی زن هست و کی شوهر؟
2- آن دوست گرامی که الان خارج نشین است در اثر پذیرایی با تخم مرغ و نوشابه متوجه بازی های سیاسی شد یا قضیه چیز دیگری بوده؟!
3- الان ما این وسط چکار باید بکنیم؟ما از خاندان زن هستیم یا مرد؟و اگر کلا قرابتی با این دو نداریم پس کی و چی هستیم؟

سلام
1- بستگی داره از کدام طرف نگاه بکنید ، این زن بود و آن شوهر !! ازآن طرف هم آن زن بود و این شوهر !!
2- متاسفانه بازی خوردن تبعات سنگینی داردو گاه آدم خواب به خواب شده و هرگز طعم بیداری را نمی چشد !! مثل سیگاری ها که می دانند ضرر دارد ولی نمی توانند ترک بکنند !!
3- ما طرف عاقد هستیم !!

الهام دوشنبه 16 آبان 1401 ساعت 09:05

چند دقیقه‌س دارم به این جوابِ «ما طرف عاقد هستیم» می‌خندم. هنر زیادی می‌خواد از منظرِ عاقد به دعوا نگاه کردن، خصوصاً در مملکت ما که یک طرفِ دعوا خودش را نماینده‌ی خدا می‌داند.
پاراگراف یکی مانده به آخر در نوع خودش یک برنامه‌ی عملی زندگی در شرایط بحرانی بود. البته کسی شتر بودنِ ما رو تحمل نمی‌کنه و معتقدند حق آنقدرررر واضحه که تو باید یا این طرفی باشی و یا اون طرفی. در عین حال هم هر دو طرف معتقدند که طرفِ مقابل درحالِ فتنه انگیزی و خباثت است. یعنی هم در فتنه‌ایم و هم واضحه که حقِ کامل در دستِ کدام طرف است. کسی هم از این تناقض اذیت نمیشه.

ما همه مان می دانیم که زندگی یک بازار است و حرف و اول و آخر را معاملات موجود تعیین می کند ولی دوست داریم یک تعبیری چند بعدی به آن بدهیم و مثلا ارزشش را بیشتر بالا ببریم ، همان ارزش بازاری آن را درنظر داشته باشیم ، کلی هنر کرده ایم !!؟؟ ما همه مناقصه کار هستیم ولی دوست داریم در حرفهایمان خودمان مزایده کار نشان بدهیم !؟ همان تماشاچی خوب بودن بهترین روش است ...
و امما داستان حق و باطل (!) یک داستان قدیمی و روزمره است ... شناسایی آن با شناساندن آن فرق دارد !؟ گاهی حق با باطل رودررو می افتد و گاه باطل با باطل و گاه حق با حق !! و همه اینها وقتی اتفاق می افتد که آدمها دوست دارند ( یا تحریک شده اند تا دوست داشته باشند ! ) با تکیه بر دانش عمل بکنند و عقب عقب راه بروند (!) و خدا برای همین است که امتحان زندگی را اوپن بوک کرده است !! هر کس به دانش مراجعه بکند درگیر یکی از انواع درگیری های متداول حق و باطل است !! رستگار ( از نظر عمل ) و سالم ( از نظر مغز و قلب ) کسی هست که با دانایی پیش برود نه با دانش ؛ دانایی حرکت رو به جلو هست ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد