یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

برداشت شخصی از بهداشت عمومی ...

 

دیروز دختر دوستم برایم در اینستاگرام یک مطلبی در مورد قرنطینه خانگی دایرکت کرده بود ... آنقدر تابلوی ممنوع در انتهای هر سطر داشت که یک شرایط فوق العاده اضطراری را می طلبید !! البته که شیوع یک بیماری مهلک ( فعلا نه کرونا !! ) می تواند چنین اضطراری را ایجاب کند 

  

حالا چرا می گویم نه کرونا !! یک دلیلش این است که این بیماری بیشتر سیاسی تجاری است تا بهداشتی !!!!! و خیلی از مسایل روز را پاک کرده است !! و اگر احیانا و خدای ناکرده منجر به فاجعه بشود باز می توان برای آن پرونده جنایی - ضدانسانی از نوع سیاسی باز کرد !! 

 

برای دختر دوستم نوشتم که این مطالب خوب هستند ولی آیا روشی که توصیه می کنی صرفا برای قشر خاصی هست یا همه باید عمل کنند ... اگر قرار است ما کار را تعطیل کرده در خانه بنشینیم ولی  پرستار برود سر کارش ، کارگر شهرداری برود سر کارش ، نانوا برود سر کارش و ... که نمی شود !!!! با این روالی که مردم برای زندگی خود درست کرده اند ، این پیشنهاد به درد ارباب ها می خورد و نوکرها باید مشغول باشند !!!؟؟

 

امروز قبل از ظهر سری به چاپخانه زدم ... کمی کار نیمه تمام برای تحویل شنبه داشتم ... دوستم قرار نبود بیاید ولی سر ظهر پیدایش شد !! البته دستکش در دست و اسپری ضدعفونی در ماشین !! بانویشان فرموده بود که حتما دستگیره و قفل را استریل بکند !! می گفت می خواهد برود و تا بعد از عید تعطیل بکند ؛ البته اگر چک هایی که داده بود را می توانست پاس بکند ایرادی نداشت !!! ضمنا اشاره آمد که فلانی گفته در خانه بمانید و بیرون نروید !! گفتم در کشور ما همه برای دیگری نسخه می پیچد اگر یکی در خانه ماند و به هم شغلی اش توصیه کرد اشکال ندارد ولی اینکه فکر گنیم کارهای دیگران غیرضروری است ، اشکال دارد ... چرخ زندگی با فعالیت همه ی مشاغل می چرخد !! تعطیلی زندگی هم که رنگ و بوی سیاسی داد ...


طرف های ظهر بود که خبردار شدم که نیروهای روسیه سربازان ترکیه را هدف قرار داده اند و عده ای کشته و عده ای زخمی شده اند !!! وقتی به خانه رسیدم جای روسیه با سوریه عوض شد !! در این بلبشوبازاری کرونا و خطرات بهداشتی ... مناطقی که درگیر جنگ های داخلی و خارجی هستند اوضاعشان خیلی بدتر خواهد شد !!

 

اوائل شب شده بود که مادربانو اعلام داریخماخ ( دلتنگی ! ) فرمودند و قرار شد برویم و با ماشین دوری بزنیم و برگردیم !! یعنی در خانه ماندن ما خیلی کار سختی می باشد !! دیگر از آن ترس دو روز پیش خبری نبود و مردم همیشه در صحنه با تمام وجود در خیابان بودند و وقتی به ولیعصر رسیدیم پیاده روها مملو از آدم بود ... بگذریم که برخی هم با تی شرت بودند و واقعا هوا مناسب برای تی شرت نبود !! ما هم قاطی جمعیت یک دوری زدیم و به خانه برگشتیم !!!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین سه‌شنبه 13 اسفند 1398 ساعت 22:30

سلام بر جناب دادو

ما هم که بقول شاپسر ددری تشریف داریم! گاهی بیرون میریم ولی با ماشین ... یک بار هم پیاده رفتیم که شهر خیلی خیلی خلوت بود... خارج از شهر هم دو بار رفتیم .. خوب کرونا هم نکشه همین داریخماخ میکشه!!!
خلاصه که خدا از سر تقصیراتمون!!! بگذره ...

+اتفاقا امروز با مشاهده یکی از پاکبانان که مشغول نظافت کوچه بود به همسرم گفتم این بنده های خدا طاعون هم که بیاد باید سر کارشون حاضر باشن ...

سلام
ما هم تا عصر دوام آورده و بعد از آن می رویم ددر ماشین گردی !!
خوبی این ویروس این است که فرقی بین شاه و گدا قائل نیست !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد