پنجشنبه ی شلوغ(2) !!

بعد از ظهر باید به یک مجلس یادبود می رفتیم که دامادهای متوفی برای پدرخانم شان گرفته بودند و البته برای شام هم مدعو تشریف داشتیم ...

مجلس یادبود برای مردم ما بهتر از مجلس ترحیم می باشد !! در مجلس ترحیم که عمومادر منطقه ما در روز سوم فوت یکی می گیرند (!) انگا رمداح جماعت پول می گیرند که از هر راهی شدن جماعت بازمانده را به جای تسلی (!) تشدید ناراحتی بکنند و مثلا اشکشان را دربیاوند که مثلا این اشک هم باید تسلایشان باشد (!!) و هم اینکه علاوه بر گناهان متوفا (!) گناهان حاضرین را هم بشورد (!!) تحمل این جماعت نان به نرخ مرده خور (!!) برای افرادی که خرده اعتقاداتی دارند و اندک مطالعه ای سخت می باشد و برای افرادی که تنها برای رفع تکلیف حضور یافته اند و نه اعتقاد جزئی دارند و نه خرده مطالعه ای ( در زمینه مسایل دین و تاریخ دین!) ناراحت کننده تر و غیرقابل تحمل تر و گاهی اوقات دلیلی می شود برای خالی کردن خود و اعصاب خرابشان روی دین (!!) و حالا این جماعت ظاهرا مذهبی و مداح که غالبا اصلا هم اینگونه نیستند این نان آلوده  را به چه نرخی به شکم خود می رسانند را خدا می داند !!!!

در مجلس یادبود انگار قرار نیست کار شاقی بشود و حضار و صاحبان مجلس آمد ه اند تا فاتحه ای خوانده شده و یادی گرامی داشته شود !!! قرآن خوانده شده و مجلس خیلی آرام و سرسنگین اداره می شود و بمراتب خوب و قابل تحمل تر است و ا یکاش روزی برسد که مردم به آن سطح را هوشیاری برسند که به هر قیمت اشک درآوردن (!) را به حساب دین ننویسند و اگر کسی روایتی کرده است را اندکی با تامل بخوانند و بعد از درک کامل آن ، نسبت به انتشار اقدام نمایند ، شاید نان شان پاکتر بشود و احیانا اجری نصیب شان بشود !!

بعد از اتمام مراسم رفتیم برای شام ، سر میزی بودم که شوهر عمه های بانو حضور داشتند و دورهمی خوبی داشتیم ... البته در کنار دست ما یکی دو باغدار نشسته بودند که از ابتدای شام تا انتها بحثشان به کوددهی درختان گره خورده بود (!!) یکی از نزدیکان نسبی بانو از کارمندان نسبتا ارشد بانک مهراقتصاد تشریف دارد و یک حرف یهم شد و بحث اینکه بانک های نظامی درسپه ادغام می شوند پیش آمد و من گفتم که در همان ابتدای بانک شدن مهراقتصاد که سهام ترجیحی می دادند (!) بیست هزار سهم خریده ام و از بی لیاقتی و بدنیتی مسئولان ارشد بانک که فقط به جیب خود می اندیشیدند !! قیمت سهام نه تنها بالتر از قیمت اسمی که 80درصد قیمت اسمی شده است و این یعنی نهایت مطالعات اقتصادی و بانکداری اسلامی !!!؟؟؟ البته که حرفی برای گفتن نداشتند و اشاره کردند که این یک معامله است و یک طرفش سود و طرف دیگرش زیان است !! و من گفتم :" داستان خرید سهام ترجیحی با خرید سهم از بورس فرق دارد ، آنچه شما گفتید خرید سهام از بورس است که سود و زیان دارد ولی اینکه سهام ترجیحی زیر قیمت اسمی برود با آن مقوله همخوانی ندارد و این بانک و صاحبانش و حتی برخی نانخورهایش هم باید به مردم جواب بدهند !!! " بین خودمان بماند ، کمی تا قسمتی هم به ایشان برخورد !!

ما در دوره فرافکنی ها زندگی می کنیم ...

بانک دار با انواعی از زیرمیزی ها و وام هایی که برای خود و آشنایان ترتیب می دهند یک شبه از زندگی کارمندی پرواز می کنند به ردیف مرفهین !! بانک و هیئت مدیره ی فرمایشی هر روز دارد بزرگتر شده و بهترین ساختمان های شهر در بهترین نقاط برای آنهاست و بهترین تقسیم غنایم را می کنند و به پاداش های چند صد میلیاردی می رسند و آن وقت در پرداخت دیونی که وبال گردنشان می باشد ، اقتصاد و نظام و ... را مقصر می دانند !! در این کشور همیشه گناهکار یک نفر دیگرست که باندازه ی کافی از گوینده فاصله دارد !!

بعد از شام نوراخانیم بلافاصله در ماشین خوابید و این نشانه ی خوبی نبود ... وقتی به خانه رسیدیم بیدار شد و وقتی همه ی ما خوابمان می آمد ، نورا خانیم شارژ شده بود برای شلوغی کردن !!! یک ساعتی هم به سازش رقصیدیم و بعد برادربانو گفت که نورا  را برداریم و برویم یک دوری با ماشین بزنیم و وقتی خوابید برگردیم !! مدیریت و برنامه ریزی همه چیزدان کشور (!) در سهمیه بندی بنزین حساب کار و زندگی وانت داران و موتورداران که هشتاد درصد امورات شهرها بدست آنها می چرخد را حساب نکرده بود (!) چه برسد به این بنزین سوزانی برای خواب کردن بچه  ها(!) که امروزه در همه جا متداول است !!!

از قرار شنیده ها ، بحث قاچاق بهانه ای برای گران کردن بنزین بود و دولت تدبیر و امید (!) قصد دارد سهمیه بندی را بردارد و قیمت بنزین همان 1500 برای تمام اقشار کم درآمدو بیش درآمد باشد !!! و هر چی قسم خورده بودند باد هوا بشود ... اللهم العنهم جمیعا !!