یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

شباهت های اشتراکی

 

وقتی نوزادی بدنیا می آید کسانی هستند که نقش خانم مارپل را بازی می کنند !! در برخی خانواده ها این تشخیص های اشتراکی شاید زیاد مهم نبوده باشد ولی دیده شده است که گاهی این شباهت سازی ها تاثیرات منفی زیادی بجا می گذارد !!

   

این کارشناس ها طیف خاصی از افراد خانواده هستند و احتمالا خیلی پیشتر از تولد روی این موارد حساس بوده و پیشگوئی هایی هم انجام می دهند !! بچه هنوز از اتاق عمل بیرون نیامده تشریح آناتومی شروع شده و هر یک از اعضا به کسی شباهانده می شود !! چشم اش به دائی اش رفته است و ابروهایش عین فلانی است  و ... و البته هستند کشانی که بی نصیب می مانند و مثل دختر داداش بزرگم به شباهت بینی قناعت می کند !!

 

دختر من با ابروهای گره کرده بدنیا آمده بود و برای همین خودم پیشدستی کرده و گفتم : " به به !! اخلاقش به باباش رفته است ! " و البته که با مقبولیت عام پذیرفته شد و دیگر اینکه وقتی دوستان پیگیر اوضاع هستند و جویای روال زندگی نورا خانم (!) می گویم : " خوردن و خوابیدنش مثل من است !! " و بلافاصله می گویند : " پس خدا را شکر ... خوردنش به تو رفته باشد مشکلی پیش نمی آید !! "

 

===

 

دیروز توی اتوبوس نشسته بودم !! ( باید یک برچسب به این نوشته ها بزنم با عنوان اتوبوس نویسی ها !!! ) کمکی راننده تعریف می کرد که قند شده است 9000 تومان !! و من می گفتم : " قند نخور !! " و بعد می گفت :" چائی شده است 80000تومان !! و من می گفتم : " چائی هم نخور !! " و همینطور می گفتیم و با خنده این دردها را پاس می کردیم ... صندلی پشتی یک جوان سی - سی و پنج ساله نشسته بود و تحمل نیاورد و گفت :" با این ملتی که ما داریم و بجای اعتراض ، واقعیت های جاری را قبول می کنند ، وضعمان بهتر از این نخواهد شد !!؟ " گفتم :" البته این نسخه برای این آدم بیچاره بود ، شما که جوان هستید و سر پرشوری دارید می توانید فردا بروید جلوی استانداری و برای اعتراض به اوضاع موجود یک لیتر بنزین بریزید روی سرتان و خودتان را آتش بزنید !! مطمئنا تاثیرش را تا 24 دیگر همه ی ما می بینیم !! "

 

کمی بعد همان کمک راننده به من گفت : " این اوضاع تا کی ادامه خواهد یافت !؟ " گفتم : " تا وقتی حساسیت های اجتماعی روی فوتبال بیشتر از زندگی روزمره هست !! روال همینی هست که هست !! "

 

دیروز سر راهم گذرم به یک کهنه کتابفروشی افتاد ... قبلاها هر از گاهی سری به این کتابفروشی می زدم و کتابهای دست دوم و کهنه ی نایاب پیدا می کردم ... با یک نفر داشتند سر صحافی های یک سری کتاب خارجی بحث می کردند و من وارد بحث شان شدم و توضیح دادم که جریان از چه قراری هست !! طرف برگشت و به من گفت : " نه ... اینها را اینجور صحافی می کنند !! " گفتم : " فکر می کردم که نمی دانید و خواستم اطلاعات بدهم !! اگر می دانستم که روی کج فهمی تان حساس هستید ، وارد بحث تان نمی شدم تا خوش باشید !! " و کمی بعد که طرف پررو شد ، یکی از جلدها را باز کردم و اتفاقا پشت اش کمی باز شده بود و نشانش دادم که موضوع چیست و طرف عذرخواهان قبول کرد ... و البته اشاره فرمود که : " وقتی به آدم با دلیل توضیح بدهند آدم باید هم قبول بکند !! " گفتم : " ولی نمی شود که هی برای توضیح دادن وقت گذاشت ... من اشتباه کرده بودم و وارد بحث شده بودم و برای خلاص شدنم مجبور به توضیح شدم والا سری که درد نمی کند دستمال نمی بندد !! یکی باید بیاید و خودش را بشکند و سوال بکند تا آدم به او جواب بدهد !! "

 

نظرات 2 + ارسال نظر
نگین چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت 00:49

سلام

ای جانم زنده باشه این نورا خانم کوچولوی اخمو!!!
گاش گاباغین یردَه گدیر بخونید براش !!!

یادم افتاد به فیلم آتش بس 2
پدر و مادر نوزاد عکس سونوگرافی از جنین رو آورده بودن، مادر بزرگها عکس سونوگرافی رو دست به دست میکردن و این یکی میگفت الهی قربونش برم چشماش عین پسرمه!! و اون یکی میگف عوضش لب و دهنش به دخترم رفته!!!


+ برادرشوهرم رفته بود فروشگاه شکر بگیره، با خنده بهش گفته بودن صحت خواب داداش! شکر میخوای باید صبح زود بیای تو صف!!!

سلام
نوزاد تا چهل روز مثل آئینه میماند ، هر کسی نگاه بکند آن را شبیه کسی که دوست دارد می بیند ...
مهمتر از قیمت ها ، فرهنگ رایج ملت ماست که برای هر چیز گران رغبت خرید بیشتری نشان می دهند....

همطاف یلنیز شنبه 18 اسفند 1397 ساعت 21:42 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
...
پس شکر گران شده که فراموش کرده بودم در فسنجان اخیر بریزم!
و
امشب هم در خبر شنیدم شکرخام! از هند وارد شده به فکر رفته بودم شکر کالای اساسی است آیا؟
و
در فامیل ما، گویا دخترها بیشتر شبیه پدران می شوند ( همطاف که شبیه گرامی مادر است به جز قلمبه نوک بینی که از ارجمند بابا به ارث بردم)
و
اتوبوس نوشت ها را بعدها می توانید کتاب کنید مجزا.
تاریخ مستندی می شود مردم نگار
...
یک بخش هم مجزا کنید نورا نوشت یا دختر و پدر

سلام
علی برکت الله همه چیز بر وفق مراد سرمایه داران است و هر چیز که گران شده باشد در سبد کالای اساسی نیست انگار !!
شاید روزگاری از سر بیکاری خواستیم هر کدام از این درب و داغون نوشت ها را یکپارچه کنیم !! فعلا نرسیده ایم از پدر و دختر بنویسیم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد