دیروز موقع بازگشت از کارخانه تقریبا تمام مسیر را خوابیده بودم ، نمی شد گفت چرت ، چون اساسی بود !! بعد که به خانه رسیدم در کمتر از نیم ساعت دو قرار و نصفی را گذاشته بودم و یک قرار هم بیقرار مانده بود !!
بعد دوستی آمد و باتفاق هم در حالیکه کلی حرف زده بودیم و کارمان را انجام داده بودیم قرار اول را تمام کرده و زیر پل (!!) از این ماشین به آن یکی ماشین منتقل شدم ... این قسمت بیشتر شبیه باندهای ایتالیایی بود ، یعنی داشتم پیاده می شدم که آن یکی ماشین نوربالا داد و رفتم سوار آن شدم !!!
یکی از دوستان که مقیم کشور بغل دست شده است آمده بود و دو سالی بود که قرارهای دیداری مان به جایی نمی رسید و طبق قرار باید امشب باتفاق می رفتیم شامی یا کافی شاپی و باهم می بودیم که آنهم به قرار دیدار بین راهی کاهش یافت و قرارمان به همان زیر پل ختم شد ...
همان جا زیر پل دیدارها تازه شد و عکس یادگاری هم گرفته شد و کلی حرف سرپایی زده شد و خلاصه اینکه این قرار زیر پلی بیشتر حال و هوای فرانسوی داشت !!
بعد از اتمام یک و نیم قرار ، باتفاق دوستم و عیالات متحده اش رفتیم کافی شاپ تایم !!! یک جای دنج و خلوت برای قرارهای شبانه از نوع باکلاس !! کمی عکس های ددر نوروزی شان را نگاه کردیم که شامل چند روز اسکی در دیزین بود و بعد هم کرمانشاه و ...
پیتزایی هم خوردیم و تا به خانه برسم دیر شده بود ، شام را هم مجبور شدم سبک بخورم (!!) یعنی کلاس گذاشتم و به ته دیگ اکتفا کردم و بعد متوجه شدم ته دیگ عالی با یک وجب روغن اندازه دو تا شام بود !!
یک جای دنج و خلوت از نوع باکلاس !! که مرقوم فرمودید ، توسط یک توریست !! قالتاق راه اندازی شده که آسایش یک محله را به هم زده . شاید مشتریان در داخل که هستند برای هم کلاس میذارن و به ظاهر دنج میباشد و لی بیرون از کافی شاپ درست عین سلام و خداحافظی های دم دری و راه پله ای های رایج و آسایش برهم زن دیگران است ...
هر کجا کوه کلاس گذاشتن باشد لابد در کنارش دره های بی نزاکتی و مردم آزاری هم خواهد بود ( قال معصوم ع )
دادو این عکستان اشتها برانگیز نبود یا شاید من دیگر میل به پیتزا ندارم
در ضمن
دیدارهایتان مستدام
سلام
این عکس صرفا خبری بود ، چون اصلا نوری در انجا وجود نداشت و زیادی لایت تشریف داشت !! ( لایت می گویند دیگر !!؟ )