کوتاه نوشت ...

یک چند روزی هست که حوصله ی نوشتن ندارم ، و این حالت دقیقا زمانی پیش می آید که با تراکم بالایی از انواع نوشتنی ها مواجه می شوم !!

این زمان ها بیشتر از اینکه محتاج قلم و کاغذ باشم ( شما بخوانید کی برد !! ) نیاز به گوش شنوا دارم ( که اگر صاحب آن گوش ها لال باشد خیلی هم بهتر است !! ) تا یک ریز حرف بزنم و عینهو گنجشک از این شاخه به آن شاخه بپرم و همه چیز را به هم ربط بدهم و ... البته من زیاده از حد متواضعانه برخورد کردم و می شود براحتی جای گنجشک را با عقاب عوض کرد ، تا پهنه ی آسمان خیال با وضوح بیشتری ملموس شود !!
قال دادوهایم چند روز است که همین جور الکی سر می رود !!!
===

یک جایی نوشته بودند " حکمت گمشده ی مومن است !! " وقتی به مومن نماهای اطرافم نگاه می کنم می بینم باید در این حدیث دستکاری کرده و بنویسم : " ایمان گمشده ی مومن است !! "

===

پارسال پائیز وقتی به قفس جوجه هایم نگاه کردم دیدم یکی را روباه برده است !! زیاد ناراحت نشدم چون آدم قضا و قدری هستم و گفتم : " لابد قسمت روباه بوده !! " چند وقت پیش خبر دادند که همسر مطلقه ی همان روباه که امید زیادی به بازگشت اش داشت با یک شغال ازدواج کرده و حالا در لاله زار اروپا زندگی می کند !!!! خبر رسید که روباه خیلی بهم ریخته است !!

انگشت مکــن رنجـــــه به در کوفتن کس

تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت !