ددر پائیزی !

مطالب زیادی برای درج شدن در وبلاگ وجود دارد ولی این روزها هوا بقدری قاراشمیش شده است که آدم می ترسد حرفی بزند و قلبی برنجد !!؟؟ کلمات بیش از اندازه تیز شده اند و تا از زبانی به گوشی برسند صد جای دیگر را زخمی و لت و پار می کنند !!

 

دیروز یک سر رفتیم طرف های ارسباران و کلیبر تا ببینیم پائیز امسال چگونه دارد خودش را نشان می دهد !! روز خوبی بود همراهان عالی تر و آسمان و زمین موافق ...

بعضی کتاب ها را باید در حد همان پیش گفتار خواند (!) و برخی را باید تا یکی دو قسمت ادامه داد تا عیار نویسنده و حرفش معلوم شود (!) برخی را می شود تا انتها خواند ولی سربه سر تمام کرد (!) و کنار گذاشت و شاید روزی هم در نبود کاغذ (!؟) آن را داد دست یک بچه شلوغ تا خط خطی بکند و مدادرنگی هایش را امتحان بکند (!!) برخی کتاب ها را بعد از خواندن بهتر است با یک امضای مودبانه به دوستی دیگر داد تا او هم بخواند ، شاید بدردش بخورد (!!) برخی را بعد از خواندن باید نگهداشت ؛ حتی اگر دیگر فرصت خواندن دوباره دست ندهد (!؟) همین که در قفسه باشد و در دسترس و بیشتر در دیدرس خیلی مهم هست!! برخی را هم باید زودزود خواند و اگر فرصت بود هر روز خواند و متاسفانه من بیشتر از یکی را سراغ ندارم و کاش زیادتر بودند و ...

برخی مناطق هم مثل همین کتاب ها هستند ... برخی جاها را یک بار رفتن زیاد است (!) برخی جاها ارزش رفتن و دیدن دارند (!) برخی جاها آنقدر بزرگ و وسیع و سرشار هستند که با یک بار و دوبار و سه بار رفتن تمام نمی شوند !! یک چیزی مثل آب (!) هستند و یک چیزی مثل هوا (!) رفتن به آنجاها آب و هوای دل آدم را تازه می کند ... خوشبختانه از این مناطق در دنیا و در کشورما زیاد هستند ؛ یکی از آنها جنگلهای ارسباران می باشد...