یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

نگاه تربیتی یا فلسفی !؟

 

دیشب نوراخانیم در خانه داشت خیلی شلوغی می کرد و من و مادرش گیج خواب بودیم !! من از صبح ساعت 6 رفته بودم چاپخانه دوستم و بعد هم رفته بودم والیبال و حوالی 7 عصر باتفاق بانو و نوراخانیم رفته بودیم خرید و خلاصه چراغ قرمز باطری ام روشن شده بود و ...

  

ادامه مطلب ...

ددر پائیزی !

 

مطالب زیادی برای درج شدن در وبلاگ وجود دارد ولی این روزها هوا بقدری قاراشمیش شده است که آدم می ترسد حرفی بزند و قلبی برنجد !!؟؟ کلمات بیش از اندازه تیز شده اند و تا از زبانی به گوشی برسند صد جای دیگر را زخمی و لت و پار می کنند !!

 

ادامه مطلب ...

دغدغه ها ...

 

چند روز پیش رفته بودم بانک ... اصولا بانک ها یکی از جاهای هستند من اعتقاد دارم باید در خدمت به ارباب رجوع و نحوه ی برخورد (!) سنگ تمام بگذارند !! و هیچگونه بدرفتاری و یا بی احترامی به ارباب رجوع در بانک ها را تحمل نمی کنم و برای همین بندرت پیش می آید که من بروم بانک و دعوا نکنم (!) و یادر حالیکه زیر لب غرغر نمی کنم (!) از بانک بیرون آمده باشم ...

   ادامه مطلب ...