خواب و بیداری !!

ابتدا از بیداری بگویم که شیرین تر بود و واقعی تر !! دیروز حوالی ساعت 10 - 11 ، ساعت شروع برنامه های ددری ما !! ، با یکی دو تماس قرار شد باتفاق برادربزرگ برویم بچه هایش را که یک هفته بود در مرند مهمان شده بودند را بیاوریم !!

اولین تپقی که برنامه مان خورد این بود که وقتی می خواستیم حرکت بکنیم دیدیم که برق رفت و این یعنی در اتوماتیک غیرقابل استفاده بود و باید منتظر می ماندیم !! خوشبینامه ترین حالت این بود که یک و نیم ساعت معطل می شویم !! ولی یک ربع بعد برق همانگونه که یهو رفته بود ، یهو آمد !!! این عبارت در ان لحظه از ذهنم عبور کرد که این کشور به یک رئیس جمهور یهوئی احتیاج دارد و کاندیداها بیخود سعی می کنند تا خودشان را با برنامه و با مدیریت نشان بدهند !! یکی هم اینکه بنظر من نامزدی که دکترای گوش و حلق و بینی دارد (!) شاید برای ریاست جمهوری گزینه ی خوبی باشد !! اغلب مشکلات کشور ما در این محدوده می باشد !؟!؟!؟

راهی شهرستان مرند شدیم و در ادامه باید می رفتیم به طرف روستای ییلاقی اََرَلان ... روستای ارلان در دامنه شمالی قله علی علمدار (!) واقع شده است که بزرگترین قله در بین قله های کوهستان میشو می باشد !! بالای قله یک مرقد هست و بنابر سنگنوشته اش متعلق به یکی از سرداران اسلام می باشد و این مزارها از قدیم مورد توجه جماعت اهل حق می باشد و برای همین بیشترین زائران این قله را اهالی شهرهای ایلخچی و خامنه که جمعیتی از اهل حق را در خود دارند تشکیل می دهند و البته آنها بیشتر از دامنه جنوبی و از روستای الماس به قله صعود می کنند !!!

برای رسیدن به روستا باید از گردنه ای دور یک قله ی منفرد و مخروطی بنام گئچی قالاسی ( قلعه بز ) رد می شدیم ... سالها پیش که از آنجا رد شده بودم یک خاکی ناجور داشت که به دست اهالی باز شده بود و بعدها به برکت داشتن چند شهید و ... این راه را توسعه و آسفالت کرده اند !!

گئچی قالاسی از پائین و زمانی که در حال دور زدن باشی (!) ابهت فوق العاده ای دارد و این ناشی از زاویه نگاه بیننده هست (!) وقتی از بالای قله علی علمدار به این قله ی تنها نگاه بکنید بشتر شبیه یک دوک خیاطی کوچک می باشد !! تقریبا بهترین موسم از سال بود واز بهترین هوای روستا داشتیم لذت می بردیم ، نیم ساعتی در خانه بودیم و چایی خوردیم و بعد راه افتادیم بطرف یک باغ در نزدیکی و چند تا عکس از نوراخانیم گرفتیم

و بعد هم برگشتیم و باتفاق جمع رفتیم باغ کمی بالاتر که هم چشم انداز زیبایی به قله داشت و هم چشم انداز سد خاکی را در پائین می دیدیم و خلاصه اینکه نسیم ملایمی هم در جریان بود و گیلاس ها رسیده بودند و ...

===

دیشب کمی بیشتر از معمول خسته بودم و حوالی ساعت 12 به خانه رسیدیم و تا نوراخانیم دوشی بگیرد و دل به خواب بدهد به ساعت 1 بامداد رسیدیم و من تقریبا بیهوش شدم !!

توی خواب گیر یک گزارشگر سمج افتاده بودم و جایی بودنم که نمی دانم شبیه کجا بود ولی هر چی بود به یک محفل و همایش ادبی اصلا شبیه نبود !! و حالا چرا گزارشگر سمج ( مثل گزارشگر های فوتبال !! ) گیر داده بود به من و سوالات ادبی می کرد نمی دانم !! ولی جواب هایم تا حوالی ظهر برایم جالب و قابل تامل بودند !!!؟

قوی ترین شاعر معاصر : سیاوش کسرائی

سیاسی ترین شاعر معاصر : سهراب سپهری

بهترین شاعر معاصر : شهریار

شاید برای برخی از دوستان که علاقه شعر دارند ، گزینه سیاسی ترین شاعر معاصر اگر به سهراب سپهری برسد (!) جای تعجب و سوال داشته باشد ولی من کلی در این مورد حرف زدم و تا ظهر هم حرفهایم را مرور می کردم و روی حرفهای شبانه ام بودم !! و از همه جالبتر این بود که سوال کننده در رابطه با شاملو پرسید و جواب دادم : " ارزش وقت گذاشتن ندارد !! جایگاه شاملو در شعر و ادبیات مثل جایگاه زیباکلام در جامعه شناسی است !!"

( دوست داشتید شما هم به این چهار سوال جواب بدهید ! جوابی که اگر لازم شد توضیح مکفی هم بدهید !!)