یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

زندگی های بی فلسفه !


حکیمی در راهی می گذشت ، دید مردی سرسفره نشسته و در سفره خربزه بود و عسل !! گفت : " این دو باهم نمی سازند ! " و دنبال کار خود رفت ... کمی بعد که برگشت دید آن مرد حال خوشی ندارد و بر خود می پیچد !! گفت : " من به تو گفتم که اینها باهم نمی سازند !! " مرد گفت : " اتفاقا با هم ساخته اند تا روزگار مرا بسازند !! "

  

 

روزگار مردم عصر ما هم حکایت آن مرد است و سفره اش !! این روزها مردم هر چه را دوست دارند ( صلاح و غیرصلاحش مهم نیست ! چون در تعریف لخت آزادی ، واژه های صلاح و غیرصلاح شبیه زنجیر هستند !!)، بر سر سفره ی زندگی خود می آورند و کاری ندارند که باهم می سازد یا نمی سازد و وقتی کارشان ساخته می شود !! بنای گله و گلایه می گذارند که فلان شد و بهمان شد !! تقصیر فلانی هست و بهمانی !! شاعر فرموده بود : صلاح مملکت خویش خسروان دانند !! و من مردمانی می شناسم ؛ در همین حوالی نزدیک !! که از خود هیچ ندارند و گمان می کنند که خسرو هستند و چه به آرزوهای مصلاحانه خویش دلبسته اند !!

 

کتابی گرفتم با عنوان " دعوت به فلسفه " که شامل یک سری یادداشت ها و نوشته ها و ... از ویل دورانت می باشد و در مورد کنار گذاشته شدن و مهجور ماندن فلسفه در زندگی انسان ها نکات زیبایی در خود دارد !! ویل دورانت حوالی سال 1981 از دنیا رخت بربست !! و نماند تا عصر جدید زندگی ما را ببیند !! یک عصر خالی از فلسفه با ژست های کمی فیلسوفانه !!



 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین یکشنبه 29 فروردین 1400 ساعت 22:26 http://www.parisima.blogfa.com

سلام

بیخود نیست اینقدر دارم از دوره میانسالی لذت میبرم ها !

سلام
زندگی را درست ادامه دادن ، باعث می شود آدم از تمام دوره هایش لذت ببرد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد