یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

فرهنگ فاسد شده ... !!

 

دیروز توفیق اجباری شد و بهمراه آقئین ( برادرخانم )  و دوست اش ، یک ددر رفتیم به طرف مهاباد !! چند وقتی بود که دنبال خرید وسایل و پوشاک برای برنامه های کوهنوردی شان بودند و بواسطه ی انواعی از قیمت های بی صاحاب و انواعی از اجناس بی شناسنامه (!) مستاصل مانده بودند !! تقاضایی که برند را به قیمت واقعی اش نمی خواهد (!) معلوم است که بازار کپی کاری و دزدی کاری را رواج می دهد !! می ماند اینکه کپی درجه چندم باشد و دزد دستِ چندم باشد !!!؟؟؟

  

 

بخاطر اینکه وسط هفته بود ، زیاد شلوغ نبود (!) البته از قرار معلوم این روزها زیاد شلوغ و پررونق نمی باشد !! کاهش قدرت خرید مردم و کاهش نقدینگی در بین وارد کنندگان اجناس باعث شده تا بازار از رونق قبلی خود بیافتد !! حوالی ساعت 9 به مهاباد رسیدیم و همه جا تعطیل بود و رفتیم کنار سد مهاباد تا کمی وقت بگذرانیم و یک چائی بخوریم تا مردم کم کم از خواب بیدار شده و سر کسب و کارشان بیایند ...

 


http://s8.picofile.com/file/8367905726/IMG_20190724_092425.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8367905642/IMG_20190724_092417.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8367905734/IMG_20190724_230916.jpg

 

حوالی ساعت 10/30 در بازار بودیم و شروع کردیم به دید زدن مغازه ها و سبک و سنگین کردن قیمت ها !! تنوع جنس خیلی پائین آمده بود و چیزهایی هم که می دیدیم در همه جا بود !! حالا سه نوع جنس در بازار موجود می باشد (!؟) جنس اورجینال درجه دوم که به آن تاناکورا می گویند که در اصل بودنش شکی نیست ولی کارکرده و زوار دررفته می باشند !! جنس اورجینال که قیمت اش خیلی بالاست و بعد از چند برابر شدن قیمت دلار ، نرخ آنها هم چند برابر شده است !! و جنس های آشغال و کپی و بی شناسنامه که توسط خود ایرانی ها در چین تولید شده و روانه بازار شده است و هیچ ندارند الا چند مارک و نشان که آن هم تقلبی می باشد و اینها همان اقلامی هستند که اعصاب و ارزش بازار را بهم می ریزد !!

 

تا ظهر در بازار بودیم و بعد رفتیم ناهار خوردیم و دوباره برگشتیم به بازار ... هوا گرم بود و دکان دارها هر کدام با آبپاش های بزرگ در حال ریختن آب به کولرهایشان بودند !! در نهایت در یک فروشگاه کفش خریدند و در فروشگاه دیگری که کمی تا قسمتی مورداعتماد می باشد کاپشن خریدند !! یکی دو نفر هم از شمشک آمده بودند که قیافه شان کمی آشنا بود و آنجا فروشگاه دارند و در کار مربیگری اسکی می باشند !!! هر کدام چند تائی کاپشن و شلوار خریده بودند و می بردند در مغازه هایشان به نام اورجینال به بچه پولدارهای پایتخت بفروشند !!!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر یکشنبه 6 مرداد 1398 ساعت 08:44

برای نورا چی خریدی؟

قیویر زیویر ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد