یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

نیم قرن پیش در چنین روزی !!

 

زمان های قدیم دوربین عکاسی زیاد متداول نبود و کمتر خانه ای از این موهبت تکنولوژیکی بهره مند بودند !! در آن زمان های دور دائی جان مرحوم ما که بعدها فرنگ نشین شد ، هر از گاهی دوربین به دست می رفت و عکاسی می کرد ؛ مثلا حوالی سالهای 35- 40 !! و بقول قدیمی ها آلبومهای خاطره انگیزی داشت !! که برخی از عکس هایش هم سیاسی می زد !!


  

البته آن زمان ها مردم اینقدر سیاست زده نشده بودند و در هر خانه ای ، آنهم ازنوع خانه های بزرگ و متشخص (!) شاید یکی دو نفری سیاست می فهمید !! عکس های دائی جان از وضعیت زندگی مردم در سالهای 1335 - 1340 ، مخصوصا روستاهایی که بهمراه پسر دائی اش که معلم بود می رفت و از مدرسه ها و ...   را امروزه از هر زاویه ای که نگاه بکنی سیاسی دیده می شوند !! حتی در یکی از عکس های خیلی قدیمی و کم کیفیت اش ، سگی بالای بام مدرسه پارس می کرد و مزاحم کلاس بود را به تصویر کشیده بود !! و خیلی از عکس های یادگاری اش از محله ی کودکی و آدمهای آن روزگاران ... مثلا عکس صف نانوائی و جناب نانوا و کسانی که کار می کردند و متعلق به سال 1341 بودبرای خودش چند صفحه نوشتن داشت !!

 

بعدترها دائی کوچکتر یک دوربینی داشت و هر از گاهی از ما نوه ها عکس می گرفت !! ما هم نمی دانستیم دوربین چیست و عکس برای چیست و عاشق این بودیم که از پائین دوربین یک مقوا بیرون بیاید !! و کمی بعدتر که شد ، دائی جان ما برای برادر بزرگ یک دوربین عکاسی خرید که قیمت اش یادم مانده است 120تومان !! و داداش ما هم افتاد به عکاسی کردن و از زمانه و دوربری های خودش و دوستانش و ... عکس می گرفت !!

 

و عکس گرفتن مثل حالا نبود و برای همین در هر خانه ای چند تا عکس بود و همه در عکس های خانه ی هم بودیم !! مثلا می رویم تهران و می بینیم در آلبوم خانه ی دائی مادرمان ، کلی عکس از ما هست که نمی دانیم چه کسی و کی گرفته بود !!؟ و ایضا در این آلبوم و آن آلبوم ... یک پاکت عکس قدیمی هم فعلا پیش من موجود است !! قدیمی ترین عکسی که از من به ثبت رسیده است و جزء آثار اجتماعی مشرق زمین می باشد (!!)  متعلق به 6ماهگی من می باشد که کنار پنجره و مدل حمام آفتاب در فروردین 1350 گرفته شده است !! عکاسش دائی کوچکم می باشد !! این عکس مدتی دست خودم بود و بعدها ناپدید شد و از قرار معلوم از میان عکس های برادربزرگم سردرآورده است و دیروز در تلگرام برایم فرستاده بودند ...

 


http://s8.picofile.com/file/8357321600/9f557563_7e86_4385_b93c_e9bf738ae5d2.jpg

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین شنبه 24 فروردین 1398 ساعت 21:59

سلام بر همشهری دادو

منم بعد از فوت مادرم، بخاطر ضعف بینایی پدرم، آلبومهای عکس رو به درخواست ایشون، آوردم خونه ..
هر از گاهی عکسها رو میذارم جلوم و یاد ایام قدیم میفتم و یه وقت به خودم میام که دو سه ساعت گذشته!!

جالبه که بعضیا رو اصلا نمیشناسم ولی خوبیش به اینه که پشت عکسها همه اسامی نوشته شده و تاریخ هم ثبت شده..

میگم توی همین شش ماهگی با همین چشمهای نیمه باز هم مشخصه نگاه عمیق و موشکافانه ای داشتین ها

سلام
روح مادرتان شاد
عکس های قدیمی که روی مقوا چاپ خورده بودند انگار روح دارند ... عکس های دیجیتالی کیفیت بالائی دارند ولی لذت آن عکس های قدیمی را ندارند .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد