دربی پایتخت ...

نداشتن تلویزیون یعنی اینکه از برنامه ها خبر نداشته باشی و یهو برسی به چیزی !! مثلا من منتظر مهمان بودم و در کامپیوترم مشغول بودم که چشمم به آیکون ورزش 3 افتاد و باز کردم و دیدم استقلال و پرسپولیس دارند بازی می کنند ... ناگفته نماند که هر وقت گزارشگر کلمه سرخابی ها بکار می برد من زیر لب می گفتم مرغابی ها !!

پرسپولیس همان نیمه اول زهرش را ریخته بود و بقول گزارشگر بازی که خیلی هم چاله میدانی گزارش می کرد، اولین خط را روی استقلالی ها انداخت !! اگر در رادیو این گزارش را می شنیدید (!) فکر می کردید که دو نفر با چاقو رودرروی هم ایستاده اند !! و کمی بعد کار به یقه کشیدن و جنجال کشید ، چیزی که هوادارها می پسندند !! مهم برد و باخت نیست (!؟) در دربی پایتخت غیرت و تعصب یعنی دعوا کردن و خروس جنگی شدن !! و صدالبته حرفهایی که به شایستگی تمام نثار هم می کنند و البته مهمان ویژه ای بنام کولینا هم آمده بود تا بر داوری بازی نظارت داشته باشد !!

هافبک استقلالی در حالی که با چیپ زیبائش می توانست بیرانوند را با خاک یکسان بکند !! نمی دانم با غروری که داشت به چه چیزی فکر کرد که سهم اش از قضا و قدر بریده شد و توپ چند سانتی بالاتر رفت و خدا به داد بیرانوند رسید و بیرانوند هم داشت خدا را نشان می داد (!) و شاید هم او به غلط فکر می کرد خدا به او رحم کرده و یا اینکه پنالتی ناحق بود (!) و نمی دانست که خدا به او رحم نکرده بود بلکه به اسماعیلی گوشمالی داد که غرور زیاد خوب نیست و از این گوشمالی لقمه ای هم به بیرانوند رسید !!

بازی به نفع پرسپولیسی ها تمام شد و شاید تراکتوری ها بیشتر دوست داشتند که استقلال بازی را ببرد و یا اینکه مساوی بشوند تا پرسپولیس اینهمه دور از دست نشود !! تراکتوری ها هم در اهواز بازی را تا دقیقه 53 با نتیجه 2 - 0 برده اند و مشکل می شود تصور کرد که استقلال اهواز بتواند جبران کرده و نتیجه را برگرداند ؛ البته ما همچنان معتقدیم از قضا و قدر نباید غافل ماند !! حتی اگر سه کاپیتان ملی در تیم داشت !!

و من بعنوان یک پرسپولیسی که هیچگاه پیگیر فوتبال نیست و یهوئی به بازی ها می رسد ، از بابت این برد خوشحال و راضی هستم و دیگر عرضی نیست !!