دیشب که آخر هفته بود و ما مهمان ، هوا هم باندازه ی کلافه کننده ای گرم بود ... البته عصر باران آمد و زیاد هم آمد ، البته در محله ی خودمان و انگار که تقسیمات شهرداری ها در بارش باران دخالت دارند ، تماما در منطقه دوی شهر باران آمده بود ... توی شهر هم هر از گاهی یک قطره می افتاد تا مردم بر سرعتشان بیافزایند و همین امر باعث گرمتر شدن و تعرق بیشتر بود و هیچ ...
امروز صبح ، حوالی ساعت 8/30 یک اس ام اس به همکار تازه بازنشسته زدم تا بیاید و برویم توی پارک شاهگلی ( ائل گولی سابق ) کمی قدم بزنیم و جواب نیامد تا ساعت 9/30 و معلوم شد تازه از خواب بیدار شده بود و قرار شد بیاید و برویم قدم زنی ...
یک مثلی داریم که می گوید " گئدیم قدریمی بولسن یا اولوم قدریمی بولسن !! " و شاید هم کمی در همین مایه ها که بعبارتی که دل وزیر آموزش پرورش را هم بدست آورده باشیم و به زبان ملی هم نوشته شده باشد (!) می شود : " بروم قدر مرا بدانی یا بمیرم تا قدرم را بدانی !؟ "
ادامه مطلب ...
امروز کمی خرید لازم بودم و برای همین رفتم بازار ... چند روزی هست که برنامه ی کاری ادارات را از کله ی صبح کرده اند و برای همین برنامه حرکتی اتوبوس ها هم بر اساس آن بهم خورده است و در این چند روز تاخیرات 20 - 25 دقیقه ای اتوبوس برای کسانی که هر روز از اتوبوس استفاده می کنند ، پیش آمد طبق برنامه محسوب می شود !!