دیروز حوالی ساعت 6 عصر بود که از خانه زدم بیرون و یک راست رفتم به محل برگزاری اختتامیه جشنواره عکس رضوی و تقریبا از خیلی ها زودتر رسیده بودم !! با یکی دو نفری در ورودی سالن خوش و بش نسبتا گرمی داشتم وبا سرو صدای خاصی وارد سالن شدم ... بدلیل اینکه کارمندهای اداره ارشاد بواسطه ی دوستی من و فوتورافچی مرا می شناسند ، این خوش و بش ها زیاد غیرمنتظره نیستند !!
این روزها همه چی به تبریز ختم می شود تا مگر تبریز 2018 با حرف و حدیث کمتری به پایان برسد !! همایش پشت سر همایش و کنگره پشت سر کنگره !! تبریز 2018 بجای اینکه در پایتختی کشورهای اسلامی نقش بازی بکند ، تبدیل شده است به جمعه بازار کارهای مثلا فرهنگی !!
ادامه مطلب ...
دوشنبه شب مهمان بودم و برای همین سه شنبه را در خانه ی مادرم شروع کردم ... آپارتمان مادرم در محله ی قدیمی مان هست و برای همین کل محیط برایم دل انگیزتز است !! دوشنبه شب هوا خیلی خنک بود و من مجبور شدم از لحاف استفاده بکنم !! و ته دلم کمی به حال مسافرانی که با چادر به تبریز آمده بودند سوخت ، مخصوصا آنها که از مناطق گرمتر می آیند و حوالی صبح یخ می زنند !!
گاهی اوقات بی برنامگی های ناشی از نادانی منجر به درست شدن یک سیستم منظم از بی نظمی های مختلف می شود و این بی نظمی های کوچک همدیگر را کنترل می کنند و همیشه تا یک سطحی می آیند ولی از آن پائین تر نمی آیند و این سطح را می توان سطح دانائی عمومی نامید ...
این هفته برای کارخانه تعطیلات تابستانی درنظر گرفته اند و برای همین به یکی از همکاران اسبق و دوستان فعلی پیام دادم و از او برای یک قدم زنی در پارک شاهگلی دعوت کردم ...
ادامه مطلب ...