نوراخانیم این روزها ، بعد از مهمانی دورهمی ، که دختردوستم با پدرش مچ می انداخت !؟ ، روزی چندبار با من مچ می اندازد و هر بار قبل و بعد مسابقه کلی کری می خواند !؟
ادامه مطلب ...
دیروز یکی از آشنایان کوچه و بازار ، دختری که مدتی بعنوان فروشنده در انتشاراتی آمده بود و بیش از یک ماه نشد که او را بشناسم !! و سبب گرمی سلام و علیک مان وجود مجسمه یک جغد روی پیشخوان بود و هر صبح که می رسیدم به جغد سلام می دادم و می گفتم : " سلام بر جغد دانا ! " و به لطف انیستا هر از گاهی از فعالیت هایش خبردار می شوم ، مطلبی گذاشته بود ؛ البته برای دوستانش !؟
کمی بنویسیم ، انشالله یک عنوان مناسب از درون نوشته ها استخراج می کنیم ... جمعه در خانه مادربانو مشغول صبحانه بودیم که مادرم زنگ زد و اعلام « داریخماخ !!» کرد ... کلافگی ، بی حوصله گی ، دلتنگی و از این قبیل موارد ، اجزای تشکیل دهنده حالت داریخماخ ! می باشد ...
ادامه مطلب ...
برگ درختان سبز ( و زرد ) در نظر هوشیار
هر ورقش دفتـــــری ست معرفت کــردگار
ادامه مطلب ...