آقئین ( برادرخانم ) بهمراه بالدیز خانیم ( خواهر بانو ) برای یک تور دو روزه جنگل نوردی در روزهای تعطیل ثبت نام کرده بودند و برای همین ویکندشان جدا از ویکند ما بود !! شب پنجشنبه داشتند کوله برای برنامه شان می بستند و من هم دورادور از کوله بندی آنها یاد ایام می کردم !!
برادرم از تهران آمده بود و جمع نوه ها جمع بود و این وسط از همه بیشتر به نورا خانم خوش می گذشت که هم از همه ی نوه ها کوچکتر تشریف دارد و هم برای بغل گرفتن و بازی کردن با او ، بقیه ی نوه ها صف بسته بودند !!
هفته گذشته را با کمی بداعصابی به پایان رساندم !! ما برای اینکه چند دقیقه خوش بگذرد یا باید در ابتداء جریمه بدهیم و یا در انتهاء !! یکی تعریف می کرد که معده یانسان خیلی پوست کلفت است و زیاد کار می کند !! و یکی مدعی بود که قلب انسان خیلی کار می کند و رتبه ی نخست برای اوست !! ولی اعصاب ما ایرانی ها و نه البته همه ی انسان ها (!) خودش زیادی کش و قوس می آید در این سالهایی که بنام زندگی می شناسیم !!
ادامه مطلب ...
پریروز باتفاق نوراخانم و یک هیئت بلندپایه رفتیم و در شاهگلی اولین قدم زنی عصر را ثبت کردیم ... نورا خانم توی یک آغوشی و از خاله جانشان آویزان بودند و از اینکه اینهمه آدم و رنگ و چیز میز در دوربرش می دید ، شگفت زده شده بود !! ( برخی از آدمها هم جزو چیزمیزها می باشند !! )
ادامه مطلب ...
خودشیفتگی را همه بنوعی می شناسند و در درجات مختلفی با آن درگیر هستند ( از کمرنگ تا پررنگ !! ) !! البته شاید یکی قبول نکند که این خود نشانه ی نهادینه شدن نوعی از خودشیفتگی می تواند باشد !! یکی از نشانه های وجود خودشیفتگی در انسان توقع و انتظار داشتن از دیگران می باشد !!
ادامه مطلب ...