یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

خواب های پریشان ...

 

این روزها باز خوابهایم پریشان شده اند و چون می تواند دلایل زیادی داشته باشد (!!) زیاد حساس نشده ام ولی هر کدام دارای جذابیت های ویژه ای بودند که با وجود تلخی در برخی ها باز جالب بودند !!

 

  

دیشب توی خوابم توی یک کارگاه ریخته گری کار می کردم و حین کار به تلی از خاکستر برخوردم !! دو فقره آدم بودند که زیر خاکستر مانده بودند و سوخته شان بیرون آمده بود و البته که آدم بودند ولی بیشتر شبیه وسایلی بودند که با روزنامه و کاغذ درست می کنند و لای لای کاغذ باز می کنند و می چسبانند !! خلاصه اینکه تمام خوابم پر شده بود از حضور آنها و اینکه یکی از آنها کلا فوت شده بود و یکی دیگر فیلم بازی کرده بود و یک جائی اموال قبلی را چال کرده بود و دنبال راهی بود تا برود و به آنها برسد و از این داستان ها !!

 

شب قبل تر باتفاق دوستان در یک شام دورهمی بودیم و تلفن دوستم هی زنگ می زد و بالاخره با شکایت بقیه گوشی را انداخت طرف من که هر کسی زنگ زد خودت جواب بده !! کمی بعد تلفن زنگ زد و من گوشی را باز کرده و گفتم : " مشترک مورد نظر مشغول خوردن شام است ، مزاحم نشوید !! " کمی بعد همان شماره دوباره زنگ زد و من دوباره جواب دادم و کسی که پشت خط بود با کمی عصبانیت گفت : " رئیس جمعیت پشت خط است و می خواهد حرف بزند !! " و من گفتم : " رئیس جمهور هم باشد (!) داریم شام می خوریم !! " و قطع کردم و در ادامه داستان های مربوط به آن پیش آمد و چقدر هم جریانات و مکالمه ها جدی بودند !!! و واقعا خسته شده بودم !!

 

و اممما شب قبل تر از آن ، توی خواب یک عمارت بزرگ داشتم که شکل و نمای قدیمی داشت و توی آن خواب هم با اداره ارث و میراث مشکل پیدا کرده بودم !! یک حیاط خیلی قشنگ و پنجره های بزرگ که مقابل هر کدام ایوانی بود و تراسی و حوض هایی در حیاط خانه !! و جالب اینکه شبیه هیچیک از خانه هایی که دیده بودم نبود و ... یک مکالمه ی جالب هم داشتم که کلی به آن خندیده بودم ... یک جائی مسئول ارث و میراث گیر داده بود که نمی توانید در اینجا تعمیرات و تغییرات داشته باشید و می گفت : " اینها تاریخ منطقه ی ما هستند !! " و من به او گفتم : " تاریخ شما در جغرافیای ما چکار می کند !! "

 

نظرات 2 + ارسال نظر
حمید رضا شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 12:48 http://khodrofanni.blogsky.com/

سلام

بعضی خواب ها واقعا عجیبند. من فکر می کنم 80 درصد خواب ها مهم نیستند. اما 20 درصد باقی مانده جدی.

معتقدم خوابم را به کسی تعریف نکنم به همین خاطر مثال نمی زنم. ولی همین بسنده می کنم که اتفاقات عجیبی در خواب می افته.

خیلی عجیب گاهی.

سلام

همطاف یلنیز شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 21:58 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
خیر باشد ان شاءالله
همطاف در این ماه عزیز! چنان می خوابد که وقتی بیدار می شود از زنده بودنش تعجب می کند.
خوو قبلتر تقریبا هرشب حوالی ساعت خاصی از خواب بیدار می شدم و باز می خوابیدم و تقریبا صبح ها به یاد می آوردم گویا خوابهایی دیدم و ماجراهایی داشتم
منتهی این ایام فقط خواااب یک تکه تا بیداری سحر بدون رویا ماجرا کابوس یا هرچی...

سلام
خواب ندیدن را نمی دانم ولی خواب دیدن خوب است !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد