یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

پایتختی ها !!

 

مردم یک کشور با همه ی نزدیکی هایی که باهم دارند ، در مناطق خود سلایقی را اجرا می کنند که برای سایر هموطنان شاید عجیب و غریب بنظر بیاید !! هرچند همه فکر می کنیم که توی یک کشور هستیم ولی هر کسی در لاک منطقه ی خودش هست !! و همین امر و شناسائی و شناخت پیدا کردن به آن برای بالادستی های فرهنگی خیلی مهم است !!

 

  

در این چند روزی که گذشت و به پیوست پستی که زده بودم باعنوان حرف زیاد و فرصت کم (!!) یک مطلب می خواستم بنویسم که بنوعی نقل قول از دوستی بود خارج نشین (!) و در آن طبق معمول اشاره به خدمات شاه داشت و اینکه شاه چه اشتباهی کرد که منجر به این انقلاب شد و ... جوابی که برایش نوشته بودم به همان دوسطر بالا خیلی نزدیک بود !! نوشته بودم که شاه دو اشتباه اساسی داشت ؛ هرچند روشنفکران امروزی و حتی زمان انقلاب بنوعی می خواستند آنها را پررنگ نکنند !!؟ چون پذیرفتن آن واقعیتها برایشان سخت بود و حالا هم به همان میزان سخت است !!


اشتباه اول اینکه شاه یک رعیت زاده بود که بر سرش تاج گذاشته بود و برای همین از عمق و وسعت قدرت ارباب ها خبر نداشت و بدون مطالعه ی کافی و با عجله آمد و اصلاحات اراضی را پیاده کرد !!! دومین اشتباه شاه این بود که از عمق و وسعت و تنوع نگاه دینی مردم بی خبر بود و با دیدن اینکه چند نفر بخاطر چندرغاز حقوق دولتی (!) کراوات بسته و روسری از سر برداشته اند ، با عجله و بدون مطالعه ی کافی ، اصلاحات فرهنگی را شروع کرد و زمانی که اینها بلند شدند با اکثریت مخالفت ها روبرو شد و ...

 

این عدم اشراف ها تا زمانی که در کشور ما وجود دارد ، هرگونه اقدامی که در جهت زیرساخت فرهنگی و اصلاحات مدنی باشد ، به نتیجه مطلوب نرسیده و دستآوردش یک صدم هزینه ای خواهد بود که برایش خرج می شود !! اگر به فلان کشور می گویند کشور هزار دریاچه !!! یا به فلان کشور می گویند کشور هفتاد دو ملت !! نزدیک ترین لقب برای کشور ما کشور هزار سلیقه خواهد بود !!

 

ما صبح روز جمعه یک برنامه برای شرکت در خاکسپاری داشتیم و شاید هم نظرمان این بود که همان روز برگردیم ... به هرحال در ماه رمضان بودیم و برای کسی که می خواهد و می تواند روزه بگیرد ، مسافرت در چنین ایامی زیاد خوشآیند از آب در نمی آید !! ولی از قرار معلوم همولایتی های ما در تهران برنامه شان فرق می کرد و چیزی بنام شام غریبان نداشتند !! چیزی که در تبریز از سایر مراسمی که برای متوفی برگزار می کنند ، کمی پررنگ تر تشریف دارد !! و چون چنین برنامه ای نبود مجبور شدیم یک روز دیگر بمانیم تا در مراسم ختم یکشنبه شرکت کنیم و ...

 

برخلاف تصوری که برخی ها از مراسمات دینی داشته و آن را نتیجه تسلط روحانیان بر مسائل دینی می پندارند !! در جمع بندی رفتارهای دینی می توان گفت که حوزه دین در ایران مانند یک دریا می باشد و روحانیان هم نقش کارمند محیط زیست را دارند (!) با تمام مسائل کارمندی که در میان این قشر وجود دارد !! یک جمع بندی کلی در مورد برخی واجبات و اغلب مستحبات و انواعی از مراسممات دینی ، در مناطق مختلف و سلایق مختلف وجود ندارد و هر کسی در منطقه ی خودش ساز خودش را می زند و روحانیون آن منطقه هم همنوا با آن ساز مشغول رتق و فتق مسائل خودشان هستند !! البته نباید ساده از کنار کارمندان دینی گذشت ، چرا که مانند کارمندان سایر ادارات می توانند باعث بروز فساد بشوند ؛ حتی بیشتر و بیشتر از کارمندان تا خرخره فاسد شهرداری ها !! و جالب اینکه همین ملت بظاهر مطیع براحتی می توانند کسانی را کنار بگذارند و افراد جدیدی را جایگزین نمایند !! و برای همین این روزها می بینیم که تعداد روحانیون محافظه کار خیلی بیشتر از قبل شده است و برای گذران زندگی شان ، اگر لازم هم شده باشد تار و تنبک هم می نوازند !!

 

ولی نکته جالب این بودکه در پایتخت ، سلایق مختلف با کمترین کنتاکتی (!) در کنار هم قرار گرفته و فشارهایی که به هم وارد می کنند باعث بوجود آمدن نوعی نظمِ عمومی خوشآیند شده است !! نظمی که از هر سلیقه ای برخوردار است و لازم نیست تمام و کمال باشد !! دو سه ساعتی در بهشت زهرا بودیم ، مردم دسته دسته می آمدند و متوفای خود را تحویل گرفته و می رفتند سر خاک و از آن بلبشوبازی هایی که خودمان داشتیم خبری نبود !! کسانی که می آمدند تقریبا فامیل های درجه یک بودند و احیانا درجه دو  و مراسم های خاکسپاری خیلی سریع برگزار و تمام می شد !! و بعد از آن اعلان زمان و مکان مراسم ختم ...

 

البته کمی هم در مورد اخبار و قیمت قبرها اطلاعات بدست مان آمد و اینکه شهرداری تهران در کنار خدماتی که می دهد ، چه نقشه های ظریفی برای تیغ زدن مردم بعمل می آورد و از زمین های وقفی و طرح تراکم قبرها چه پولی به جیب می زند !! این پول ها حتی اگر برای افزایش رفاه مردم بوده باشد باز هم مورددار می باشند !! و چقدر مورد در اطراف زندگی ما ریخته است !! و اگر امروز جناب اسرافیل در شیپور خود بدمد ، اگر در سایر کشورها ، دنیایشان باندازه زیر و زبر شدن تغییر بکند در ایران اسلامی ما این بالا و پائین شدن و بهم ریختگی ، به خاطر همین مورددار بودن همه ی مسایل ، در حد سانتریفوژهای نیروگاه های اتمی خواهد بود !!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد