یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

خواستن توانستن است !!

می گوید: من ترک شیرینی لب یار کردم و شد !! با درد و غم فراق ساختم و شد !! 

ای شیخ چرا می گویی کسی بهشت را از دست نمی دهد ، من بهشتی مانند سر کوی نگارم را رها کردم و شد !! 

درسته که کسی که عقل داره جانش را به خطر نمی اندازد ، ولی من یک جانان که از جانم هم شیرین تر بود را از خودم دور کردم و شد !!! 

جایی که هزار تن به یک بلا و مصیبت نمی توانند صبر بکنند ، من خودم را گرفتار هزار درد و بلا کردم و شد !!

با چشم و گوش باز فریفته خط و خال یکی شدم ، خودم بدست خودم روزگارم را سیاه کردم و شد !!

هیچکس راضی نمی شود توی جامعه ذلیل و خوار شود ، من خودم را رسوای روزگار کردم و شد !!

آقایی و زرنگی و رندی و از هر دریچه ای نگاه کردن و ... هر کاری که می شد در دنیا کرد را کردم و شد !!

به شاعر گفتم  منطقا نمی شود نیست را هست کرد !! 

خندید و گفت : ولی ببین که من چطور هیچی را در زندگی ام هست کردم !!!


( شعر از صراف تبریزی )

نظرات 1 + ارسال نظر
همطاف یلنیز جمعه 20 بهمن 1391 ساعت 23:06 http://fazeinali.blogfa.com/

نتیجه :
مُویَم مِـتِـنُـــــم / با لهجه مشهدی/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد