یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

روزی که گذشت ...

 

پس پریروز رفته بودم والیبال ... دوستم که چاپخانه دارد را هم برده بودم !! البته خودش اصرار کرده بود و دقیقا تمام معیارهای یک ناوارد را داشت و برای همین،  و با توجه به اینکه من سعی می کردم زیاد از خودش کار نکشد (!!) ، دیروز را با کَتِ بسته کار می کرد و یک بازویش تعطیل شده بود ...

 

 

 

پریروز حوالی ساعت 10 بود که پیام داد "ه یه وری شده ام و بیا کمکم کن که سرم خیلی شلوغ است !! " و من وقتی پیامش را گرفتم که چند قدم با چاپخانه اش فاصله داشتم و اگر پیام نمی داد سنگین تر بود !؟ چون وقتی وارد شدم که هنوز گوشی را زمین نگذاشته بود ... مثَلِ" موی دیو را آتش زدن " شده بود!!

 

از ساعت 10 صبح تا 8 شب ، با همان وضعیتی که داشت ، آن قدر از او کار کشیدم که نفس اش بند آمده بود و تقریبا کاری نمانده بود و بقول خودش کار یک هفته ای  را در یک روز کرده بودیم ... بنده خدا که عادت داشت به یواش کار کردن و غلط کار کردن و دوباره کاری و ... (!!) این بار بدو بدو کار می کرد و من بالای سرش بودم و قبل از اینکه کاری تمام بشود ، کا ردیگر را کنار دست اش می گذاشتم و می گفتم : " بعد از این بلافاصله این را بزن !! " و خودم هم کنار دست اش بودم و شاید هم دو برابرش کار کردم (!) ولی چون علاقه دارم و آشنا به چم و خم کار چاپ هستم ، هم لذت می بردم و هم کارها را سریع پیش می بردم و هر از گاهی هم به استادکاران قدیمی ام رحمت می فرستادم ... من حاصل خودنمائی و قدرت نمائی آنها در تربیت یک چاپخانه چی بودم !!

 

تقریبا دقیقه ی تلف شده ای نداشتیم و هر اتلاف وقتی که پیش می آمد من آدرس اینکه کجای کار اشتباه است را گوشزد می کردم و چون خودم شانه به شانه کار می کردم ، دوستم مجبور بود که حرفم را بپذیرد و خلاصه کار به جائی رسید که به من گفت : " من در 16 سال گذشته سابقه نداشته که این گونه کار کرده باشم !! " و من گفتم : " بیخود پشت سر کسانی که در کارخانه ها کار می کنند صفحه نگذارید که کار نمی کنند !! من دقیقا با همین روالی که می بینی ، حدود 18 سال ، یک کارگاه دََرَن دَشت را می گرداندم و حتی موارد اتفاقی هم نمی توانست مانع روند کارمان بشود !! ولی یک نکته ی اساسی تر است و آن اینکه چیزی که صنعت و کارخانه های ما را زمینگیر کرده است ... بدمدیریتی در بالادست هاست !! وقتی مدیران سیاسی بالای سر صنعت و اقتصاد و فرهنگ و ... باشند ، همین وضعیت پیش می آید !! "

 

روزی که گذشت ، روز جهانی کارگر بود !!

 

این وضعیت برای خیلی از کارگران ناآشنا نیست !!

 

و این وضعیت تنها برای مدیران چند شغله (!!) در کشور ما مصداق خوب دارد ... و برای کارگران چند شغله (!!) در بخش خصوصی مصداق بد و استثماری دارد!!

 

اینهم نماد بارزی از حمایت از کار است که مصداق عینی اش را می شود در گفتارها و رفتارها و قوانینی که وضع می شود دید !!


نشان به این نشان که در هفته بسیج کارگری ( برچسبی که برای پوشش دادن روز جهانی کارگر تدارک دیده شده است !! ) جناب وزیر درپیتی به تبریز آمده بود و سری به ریخته گری ماشین سازی زده بود (!!) و حین بازدید از آلودگی هوای محیط کار نفس اش بند آمده بود و موقع خروج از کارخانه روی سکوئی جلوس کرده بود و گفته بود : " در این شرایط ، اینها چگونه کار می کنند !؟!؟ " و این نهایت بدبختی برای یک سیستم صنعتی است که وزیرش که پشت اتاق های " هزارتو " قرار دارد ، خبر ندارد که وضعیت کارخانه های دولتی و به ظاهر بخور بخور (!!) چگونه است و آن وقت وزیر بی لیاقتی مانند وزیر تعاون از بهبود شرایط کارگران حرف می زند !! تازه تر اینکه در شهر بنر زده بودند و روز کارگر را تبریک گفته بودند با تمثال مبارکی از یک رفتگر (!!) ، با خود گفتم : " وقتی تعریف کارگر در جامعه ای همان رفتگر باشد ... معلوم است که وضعیت صنعت اش چگونه خواهد بود !!؟؟ "

 

در دو روز گذشته چالش بزرگ تحریم و فیل کردن تلگرام را داشتیم و دیروز همه با فیل کش به سراغش می رفتند !! بعد از چند سال تطبیق روال عادی زندگی و کار به کانال های تلگرامی باعث شده است که مردم دچار اندکی گنگی بشوند !! دیروز یکی از دوستان برایم در انیستا ویدئویی باز کرد که در آن مجری به جریان تلگرام پریده بود (!!!) مطمئنا کسانی را می شناسم که به خرید و فروش کانال های تلگرامی مشغول بودند و کسانی که از فروش صفحاتشان درآمدی هم داشتند و طبیعی است که ناراحت بشوند !! و بنظرم نفع بزرگ باز به جیب دولت مردمی رفت (!؟) چون استفاده از فیلکش ، باعث بالا رفتن استفاده از اینترنت می شود و اپراتورهای پشت پرده به درآمدهای کلان تر می رسند !!!

 

خبر دل انگیز دیگر ؛ شکوائیه ی رئیس جمهور از برخی از وزرای کابینه اش بود !! وزرایی که با لابی گری خود رئیس جمهور در مجلس رای اعتماد گرفته است ، سیبل گلایه های خود رئیس شده بودند ... به دولت بعدی پیشنهاد می کنم نام خودش را دولت توکل بگذارد !؟ چون امیدی که در خود کابینه ، چراغش خاموش شده باشد !! معلوم است که بر پایه ی توهم و دروغ بوده است !! دیروز در بازار دستفروشان ، دلار را تا 5800 می فروختند و از برخورد قاطع معاون اول هم خبری نبود !!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد