یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

برف کارمندی ...

 

از دیروز برف می بارد ، آنهم مدل کارمندی !! یعنی نه می شود برفش را منکر شد و نه می شود باریدنش را جدی گرفت !! نوبت اولی که رفته بودم نخجوان ، توی پیاده رو چند نفر جارو بدست می رفتند ، منهم مثل خیلی ها شنیده بودم و ندیده بودم !! ، نزدیک که شدم دیدم آنها کارگران شهرداری هستند و دارند خیابان را نظافت می کنند ، کار می کردند که حقوق بگیرند نه اینکه کاری انجام داده باشند !! بیشتر با برگها هاکی بازی می کردند !!

  

 

دیروز عصر که می رفتم برای والیبال ، برف بود و باد هم بود ... حدود پانصد متری فاصله داشتم با محل سالن و برای همین طبق معمول پیاده می رفتم ، چند تایی از همکاران که با ماشین در حال ترک کارخانه بودند ، لطف کرده بوقی زدند ولی اشاره می کردم که پیاده می روم ...نصف مسیر را که رفتم طعم پیاده روی عوض شد ، باد بیشتر از برف بود و تقریبا کولاکی بود که توی کوه به صورت آدم بزند ، کمی تا قسمتی سردم شد ولی مگر از رو می رفتم !؟

 

یک صحنه ی عالی هم شکار کردم ، قسمت غرب کارخانه 3 تا حوضچه ی بزرگ داشتیم  بنام حوضچه های ترسیب !! آب برگشتی کارخانه به آنجا رفته گل و لای ته نشین شده و سرریز آب برای استفاده به قسمت تصفیه و تهیه آب صنعتی بر می گردد ... چند سال پیش یک معاونتی داشتیم که از قحط الرجالی ششماهی در پرونده ی خود فرمانداری تبریز را داشت !! یکی دو سالی در خدمت ما بود و در چهار دیداری که باهم داشتیم و به اتاقش رفته بودم ، هر چهار نوبت کلاهمان توی هم رفته بود !! یکبار آن سر همین حوضچه ها بود ؛ بنوعی می شود گفت حوضچه ها جزو جهیزیه ی کارگاه ما محسوب می شوند !! به من گفت : " می خواهیم یکی از اینها را حذف کنیم ، فکرنمی کنم مشکلی ایجاد بکند !! " گفتم : " کسانی که این حوضچه ها را ساختند فکرشان از ما بهتر کار می کرد والا دو تا می ساختند !! " خلاصه اینکه از سر عنادش هم که بود یکی را حذف کرد و ازآن زمان امواتش دائما به اطراف آنجا احضار می شوند !!

 


http://s6.picofile.com/file/8235693534/photo_2016_01_27_23_56_48.jpg


حالا جای آن حوضچه تبدیل شده است به یک نیزار اساسی برای انواعی از پرندگان مهاجر ... تابستان ها یک عالمه اردک وحشی آنجا زندگی می کنند و از تماشای تبریز لذت می برند !! یکی از حوضچه ها آب داشت  وبرفی که در اطرافش نشسته بود از آن یک منظره ی خارجکی ساخته بود ، وسط کولاک ایستادم و از آنجا یک عکسی گرفتم ؛ البته کم مانده بود دوربین را از دست بدهم و آن وقت باید دو تا گوشی می خریدم ، یکی برای خودم و یکی برای نوه خانم (!) چون قرار است اگر گوشی نو خریدم ، گوشی قبلی ام را به او بدهم !!

 

توی سالن که رفتم ، مشغول تمرین شدم تا دوستان بیایند ، توی مسیر یک جایی هست که با اولین بارش ها لغزنده می شود و برای همین دوستان کمی تاخیر داشتند ، بازی هم خیلی خیلی چسبید ، کمی درد معده داشتم ولی یک چیزی شده بودم مثل ده سال پیش !! خیلی دوست دارم بشوم مثل بیست سال پیش ولی خیلی کار می برد ، باید حداقل 15 کیلو وزن کم بکنم !!

 

شب هم باتفاق دوستان رفتیم فست فود خوردیم و تماشای برف زمستان از پشت شیشه ی ماشین ، یکی دو تا گلوله برفی هم نوش جان کردم ، چند تا عکس شبانه هم انداختیم ...

 


http://s6.picofile.com/file/8235693584/photo_2016_01_27_23_56_40.jpg

 

http://s7.picofile.com/file/8235693600/photo_2016_01_27_23_56_27.jpg


سه چهار تا پسر جوان هم آمده بودند فست فودی و توی قسمت ویژه ( VIP ) برای دوست شان تولد گرفت بودند ، کلمه  ی VIP هم ارزش و احترامش را از دست داده است ، چیزی که همه بتوانند از آن استفاده بکنند می شود امکانات عمومی ، VIP ، یعنی شرایطی که خاص یک عده ی قلیل باشد !!! مردم از هولشان کلمه زده شده اند ، فردا روی اتوبوس های واحد هم خواهند نوشت VIP !!!!! توی ترمینال همه ی بلیط ها بنام VIP فروخته می شود و شامل قیمت بلیط می شود ولاغیر !!!!

 

روزگارمان خوب بود !!

 

نظرات 6 + ارسال نظر
ღدوستانهღ چهارشنبه 7 بهمن 1394 ساعت 16:42 http://doostaneh7985.blogsky.com

سلام داشتم رد میشدم گفتم سلامی بکنم
چرا عکسهایی رو که شکار کردین نذاشتید

سلام
شکارها را فرستاده ام تاکسیدرمی !!

حنّا ... چهارشنبه 7 بهمن 1394 ساعت 18:40 http://Maknunat-e-Maktub.blogsky.com

چقدر قشنگ نوشتید

نگین چهارشنبه 7 بهمن 1394 ساعت 23:58

چه پست خوبی بود
حس زندگی توش موج میزد

نوشته هاتون معمولا اینقدر نکات ظریف دارن که آدم نمیدونه به کدومش اشاره کنه!

فست فود بعد از ورزش هم خیلی کمک میکنه به کم کردن وزن

سلام هم یادمون رفت!!!

سلام
چه تذکر بجایی !! نفرمودید قبل از ورزش چه محسناتی دارد !!

Khatere hastam پنج‌شنبه 8 بهمن 1394 ساعت 01:35

فضولی بسی آزارمون میدهد البته فضولی اسمشو نذارید بلکه کنجکاوی فراوان
نوشته بودید نوه خانم!!!!!! از این علامت تعجب ها و
چند تا علامت سوال هم اضافه بفرمایید... آقا دادو مزدوج شدید؟
خیلی وقته نبودم شیرینی رو بدون حضور ما پخش فرمودید؟

سلام
البته ازسواد کم و ادبیات ضعیف من است که هی علامت تعجب و سوال تولید می کند !! نوه خانم نشان از حضور یکی از نوه های دختر می باشد ، بجای نوشتن دختر برادرم ، نوه خانم می نویسم که نوه بودن ( نشان عزیز بودنِ کمی بیشتر ) و خانم ( نشان دختر بودن ) هر دو در ا« آمده باشد ...

سروش پنج‌شنبه 8 بهمن 1394 ساعت 16:54 http://azadkish.mihanblog.com

دم رفتن داشتم میخوندم و میخواستم نظر بذارم که آقام گلدی و اولمدی نظر قویوم! الان هم حس خوندنش نیست. امیدی داها اوخارام!

Khatere hastam پنج‌شنبه 8 بهمن 1394 ساعت 17:43

ای بابا فکر کردم بالاخره دادو دم به تله داد

ماهی از سر گنده گردد نی زدم !!
دادو با سر به دام می رود ولی با دم به تله نمی افتد !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد