امروز روز گرمی بود ، برای خنکی هوای تبریز در تابستان باندازه ی یک تاریخ (!) شاهد و گواه داریم و اگر این روزها این چنین گرم می شود بخاطر حضور مهمان های زیاد است که نرسیده هوای شهرمان را چشم می زنند !! امروز در نیمه اول روز رفتیم موزه آذربایجان ... و بعد سر راهمان سری به مسجد کبود زدیم که دیشب موفق نشده بودیم ، یک عده شیر پاستوریزه خورده برای اینکه از یاد نروند می آیند مسافران را بیرون می ریزند تا نماز را به جماعت بخوانند !!! بعد راهمان را کج و کوله کردیم و همراه با تاریخ خوانی مستندبه موزه قاجار رفتیم ... قاجارها عموما درونگرا بودند و همه چیزشان بوی اندرونی می داد !!! و اما بقیه به روایت تصاویر موبایلی ...
یک میزبان به معنی تمام کلمه!!!
دستتون درد نکنه دادو، با یادداشت هاتون یاد شعر شهریار افتادم که حتما این شعر و در وصف میزبانی میزبانانی مثل شما سرودن :
شهر تبریز است و جان، قربان جانان می کند / سرمه چشم از غبار کفش مهمان می کند
سلام
اگر شامل حال منهم نشود باز خوش بحالم کرد ...
ممنون